بازار آریا - دنیای اقتصاد : برنامه «قرار دلتنگی برای ناصر تقوایی» به یاد کارگردان مولف و اثرگذار تاریخ سینمای ایران برگزار شد. در این مراسم حمید نعمتالله، کارگردان سینما، با بیان اینکه تقوایی چهرهای ملی بود که قدرش در زمان حیات بهدرستی دانسته نشد، گفت نهتنها مسوولان فرهنگی که حتی جامعه منتقدان و خانواده سینمای ایران نیز نتوانستند بهموقع درک کنند که در عصر یک چهره مهم فرهنگی زندگی میکنند.
نعمتالله با اشاره به دشواری تشخیص هنرمند پیشرو در زمانه خود، اظهار کرد: «موضوع این است که ما نمیتوانیم در زمان مناسب تشخیص دهیم که او یک هنرمند پیشرو است. او هنرمند مغرور و بلندنظری بود که اگر به او خیلی ضربه میخورد، قهر میکرد.»
این کارگردان گفت: «سینمای تقوایی به شکلی بود که «فن» پیدا نمیکرد. این به معنای نبود طرفداران پرتعداد بود. طرفداران با حمایت خود امکان میدهند صدای هنرمند به جایی برسد، مانند فیلمسازانی چون بیضایی، کیمیایی، کیارستمی و مهرجویی که موقعیت را به نحوی داشتند؛ اما کسی مثل ناصر تقوایی که با زبان کار میکرد و مساله اصلیاش اصولا زبان بود، چنین حمایتی نداشت.»
او با برشمردن تواناییهای تقوایی ادامه داد: «او از ادبیات میآمد، قصه میدانست، ادبیات دراماتیک را میشناخت، زبان سینما را میشناخت و زبانهای مختلف را میآزمود. مستند میساخت، سینمایی میساخت، کوتاه میساخت و آثار سینمایی متنوعی خلق کرد.»
نعمتالله با بیان اینکه حتی خودش نیز به طور کامل تقوایی را در زمان حیاتش «کشف» نکرده بود، گفت: «از روزی که به سینمای ایران علاقهمند شدم تا امروز، هیچگاه توجهم آنقدر متمرکز نبود که متوجه عظمت تقوایی باشد. منتقدان درک نمیکردند، حاکمیت فرهنگی درک نمیکرد و حتی در خانواده سینما نیز گاه با وسواس و پرحرفیها با موقعیت حرفهای این هنرمند بازی میشد.»
او تصریح کرد: «تقوایی نگاه نوستالژیک به پدیدهها نداشت، برخلاف استاد بزرگی مانند علی حاتمی. همین نگاه، باعث ماندگاری آثاری مانند «دایی جان ناپلئون» شد. او حتی به جنوب نیز نگاه نوستالژیک نداشت. با اینکه بچه آبادان بود، اما تعصبش فراتر بود و مقیاسش ایران بود. او یک مرد ملی بود که داشت به زبان سینما اضافه میکرد و تالیف تازهای انجام میداد.»
نعمتالله با اشاره به تنهایی تقوایی در مسیر حرفهای ادامه داد: «مرد بزرگی مثل تقوایی کسی را نداشت که به آن شکل شایسته از او دفاع کند و موقعیتآرایی کند. عملا کسی به نفعش کار نمیکرد یا معدود کسانی بودند که او را درک میکردند. شاید تنها کسانی که قدرش را فهمیدند، همسرانش، خانم مرضیه و فاطمه بودند.»
این کارگردان گفت: «نقدم این است که آقای تقوایی، کاش فیلم میساختی. من ترجیح میدادم فیلمت سانسور میشد، اما به گنجینه سینمای ایران اضافه میکردی. شاید همین روزها یا چند روز دیگر، فرصتی پیش میآمد که فیلم را آنطور که خودت دوست داری، تحویل بدهی. با آن همه پایمردی برای ایران و فرهنگ و سینما، تو جلوتر از زمانهات بودی.
تو میفهمیدی سرود ملی چیست.» در ادامه محمود کلاری، فیلمبردار سرشناس سینما، با بیان خاطراتی از همکاریاش با این کارگردان فقید در فیلم «ناخدا خورشید»، گفت: «تقوایی موجودی نحیف و شکننده در فیزیک بود، اما عشقی مجنونوار به سینما داشت. عشقی جنونآمیز که فراتر از یک شیفتگی ساده بود.»
او با اشاره به فضای فیلمبرداری یکی از فیلمهای تقوایی در ماسوله، به خاطرهای از رفتار تقوایی با بازیگران پرداخت و گفت: «در میان گروه ما، بازیگری مانند حسین سرشار بود که به دلیل تفاوت در پیشینه و رفتار، گاهی مورد شوخی برخی دیگر بازیگران قرار میگرفت. او این شوخیها را درک نمیکرد، اما دیگران را میخنداند.
یک شب پس از صرف شام، تقوایی همه را فراخواند و با تعهد و قاطعیت گفت «اگر یک بار دیگر بشنوم کسی را به خاطر اینکه شبیه شما نیست، متفاوت فکر میکند یا متفاوت لباس میپوشد آزار میدهید، پروژه را تعطیل میکنم. این آخرین باری است که این رفتار را میشنوم.» این نشاندهنده احترام عمیق او به فردیت آدمها بود.»
این فیلمبردار پیشکسوت، تقوایی را هنرمندی توصیف کرد که به جزئیات وسواس داشت و گفت: «او چنان مومن به کارش بود و برای آن قداست قائل بود که هیچ چیز دیگری نمیتوانست در اندیشهاش جایی داشته باشد. حتی وقتی خبر فوت برادرش در کویت به او رسید، من که منتظر یک واکنش شدید بودم، فقط دیدم که او بهآرامی سیگاری روشن کرد و پس از کشیدن آن، بدون هیچ تغییری در چهره یا برنامه، به کارش ادامه داد. گویی تنها چیزی که در آن لحظه برایش اهمیت داشت، همان فیلم و دنیایی بود که در ذهنش ساخته بود.»
کلاری همچنین به مشکل فقدان امکانات در دوران فیلمسازی تقوایی اشاره کرد و گفت: «زمانی از طرف فارابی به ما اطلاع دادند که باید دوربینها را تحویل دهیم چون نوبت فیلمساز بعدی رسیده بود. وقتی این خبر را به تقوایی دادم، کوچکترین تغییری در چهرهاش ایجاد نشد و هیچ اعتراضی نکرد. او مصمم بود کاری را که در ذهنش ساخته دقیقا همانگونه که میخواهد محقق کند و هیچ چیز نمیتوانست او را از این مسیر منحرف کند.»
احمد طالبینژاد، منتقد سینما، در ادامه نشست به ویژگیهای خاص تقوایی اشاره کرد و گفت: «او علاوه بر سینما، دانش گستردهای درباره موضوعات مختلف داشت. یک بار در سفر به مازندران، در دامنه کوهی ایستادیم و او به بالای کوه رفت و چندین بوته کند و برگشت. حدود 20 دقیقه درباره خواص دارویی آنها صحبت کرد.
او هرجا میرفت، آن مکان را عمیقا مطالعه میکرد.» همچنین هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما، با اشاره به صحبتهای حمید نعمتالله گفت: «از جمله گروههایی که گفته شد تقوایی را درک نکردند، منتقدان بودند. اما باید پرسید این ادعا متکی به چه اطلاعاتی است؟ در پنج دوره نظرسنجی مجله فیلم که هر 10سال یک بار انجام شده، فیلم «آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی همواره در میان انتخابها بوده است. هم «آرامش در حضور دیگران» و هم «ناخدا خورشید» در نظرسنجیهای مختلف در میان 10 فیلم برتر منتقدان قرار گرفتهاند.»
او افزود: «بسیار درباره فیلمهای تقوایی نوشته شده و در بحثهای تئوریک به آثارش ارجاع داده شده است. او یکی از فیلمسازان محبوب منتقدان بود. حالا باید پرسید منتقدان چه کار باید میکردند که نکردند؟»
گلمکانی در بخش دیگری از سخنانش به تصمیم تقوایی برای اعتصاب و فیلم نساختن در اعتراض به سانسور اشاره کرد و گفت: «این تصمیم باعث محرومیت سینمای ایران شد. اگر تقوایی این تصمیم را نمیگرفت، حداقل دو سه فیلم دیگر میتوانست به گنجینه سینمای ایران اضافه کند.»
او با اشاره به خاطرات محمود کلاری از مشکلات فیلمبرداری «ناخدا خورشید» گفت: «به نظر میرسد تقوایی به شکل معصومانهای فقط یک فیلمساز بسیار خوب بود. فیلمسازان جوان امروز باید بدانند که علاوه بر تواناییهای هنری، مدیریت حرفهای نیز نیاز ضروری این حرفه است. سینما یک کار جمعی است و فیلمساز باید بتواند در موقعیتهای دشوار، موقعیت خود را مدیریت کند.»