بازار آریا - نویسنده: Diana Hamilton مترجم: منا اختیاری برند شخصی شما همان چیزی است که وقتی در اتاق نیستید، دیگران دربارهتان میگویند؛ یعنی اعتبارتان، وعدهای که میدهید و برداشتی که مردم به مرور از شما به دست میآورند. اما حضور شما، همان چیزی است که وقتی در اتاق هستید احساس میشود. حضور یعنی توجهی که جلب میکنید و احساسی که در دیگران به وجود میآورید.
برند قوی، افراد را جذب میکند، ولی این حضور قوی است که باعث میشود گوش بسپارند و توجه کنند. این همان چیزی است که باعث میشود نه فقط حرفهایتان در ذهن بماند، بلکه احساسی که در لحظه ایجاد کردهاید هم تا مدتها ماندگار باشد. این نوشتار حاصل گفتوگو با بیش از 12 سخنران برجسته است که با سالها تجربه و تکرار و ارتباطات واقعی، این مهارت را در خود پرورش دادهاند. چرا باید درباره به اوج رساندن حضورمان، به حرف این افراد گوش کنیم؟
چون برای اینکه نامشان در فهرست سخنرانان برجسته قرار بگیرد، باید همواره ارائههای ماندگار و فراموش نشدنی داشته باشند. تاثیرگذاریشان قابل اندازهگیری باشد و از سوی همتایانشان به عنوان یکی از بهترین سخنرانان دنیا شناخته شوند. نتیجه صحبت آنها درباره آمادهسازی، شوخطبعی، شفافیت و وضوح، خوب گوشدادن، پیگیری و موارد دیگر، میتواند تاثیر حضورتان را در محیط کار تقویت کند.
آمادگی و پیگیری
تک تک این متخصصان بر اهمیت آمادگی داشتن تاکید دارند. افرادی که بیشترین ارتباط را با مخاطب برقرار میکنند، معمولا خیلی بیشتر از آنچه به نظر میرسد، قبل از ورودشان به اتاق وقت میگذارند. افرادی که حضوری قوی دارند، زمان میگذارند تا مخاطبشان را بشناسند، پیامشان را واضح و روشن کنند و به نحوه پیگیری بیندیشند. تام هاپکینز، اسطوره آموزش فروش که میلیونها نفر را برای بستن قرارداد آموزش داده، میگوید برای هر رویدادی طوری آماده میشود که انگار مهمترین رویداد زندگیاش است و همیشه پیگیری میکند تا نتیجه بگیرد. با خنده میگوید: «من تا جایی پیگیری میکنم که یا خرید کنند، یا بمیرند!»
چنین حضوری قابل اتکاست و به دیگران احساس خاص بودن میدهد. مردم گاهی فقط نیاز دارند پیام به شکل منحصربهفردی برایشان نقل شود. جو کلوی، که شهرتش در حوزه کمک به بهبود عملکرد رهبران سازمانی از طریق تمرکز است، یکی دیگر از استادان ایجاد این حس خاص بودن است. بعد از یکی از سخنرانیهایش، مدیرعاملی او را کنار میکشد و میگوید: «تو همان چیزی را گفتی که من سالهاست به آنها میگویم، اما این بار واقعا گوش دادند.» جو طوری در حضور داشتن تخصص دارد که مردم واقعا به آن توجه میکنند.
استفاده از شوخطبعی
شوخطبعی و شخصیت، اغلب راحتترین و قابل درکترین راههای ارتباط با دیگران هستند. بهترین سخنرانها از این دو ابزار استفاده میکنند تا دیوار دفاعی شنونده را پایین بیاورند و توجهش را جلب کنند. روایت کردن داستانها و لحظاتی که مردم بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند، به شکستن این موانع کمک میکند.
بسیاری از این سخنرانان میگویند یادداشت داستانهایی را که تعریف میکنند نگه میدارند تا بتوانند بعدها آن را به نحوی بامزهتر بازگو کنند که ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کنند. در محیط کار، این کار میتواند روشی مؤثر برای تعریف داستانهای موفقیتتان باشد. با این کار تصویری از خود میسازید که نهتنها شوخطبع است، بلکه سخاوتمندانه آموختههایش را به اشتراک میگذارد.
مارک سنبورن، به نشان دادن اثرات بزرگ اقدامات کوچک معروف است. اگر هر یک از اجراهای زندهاش را دیده باشید، میدانید که شوخطبع است، اما همیشه اینطور نبوده. خودش میگوید در شروع کارش، تمرکزش بیش از حد روی محتوا بود و اهمیت ارتباطگیری را از یاد برده بود.
واقعیت این است که ممکن است مردم اسلایدها را فراموش کنند، اما احساسی را که در حضور شما داشتند فراموش نمیکنند.
میکی ویلیامز که با اجراهای نمایشی و حضور پررنگش شناخته میشود، یک جمله معروف دارد که من هیچوقت فراموش نمیکنم: «یا بهیادماندنی هستی یا فراموششدنی. حد وسطی وجود ندارد.» و بدون شک او بهیادماندنی است. تمام خودش را پذیرفته و شوخطبعیاش برگرفته از زندگی واقعیاش است. حضورش کاملا اغراقآمیز و نمایشی است و همین باعث میشود از ذهن هیچکس پاک نشود.
ویلی جالی، زمانی خواننده رستورانی بوده و بعد یک دستگاه «کارائوکه» (نوعی دستگاه پخش موسیقی) جایش را گرفته است. او ماجرای شکستش را به گونهای تعریف میکند که مخاطب را به خنده میاندازد. به خاطر همین هم تصمیم گرفت مسیرش را تغییر دهد. خودش میگوید: «پسرفت، مقدمه بازگشتی قدرتمند است.» شوخطبعی او باعث شد شکست را بازتعریف کند و همین، سکوی پرتابش برای تبدیل شدن به یکی از بزرگترین سخنرانان حرفهای شد. «لری وینگت»، که در زمینه رشد شخصی برجسته است، خیلی شفاف میگوید که هدفش هرگز دوست داشته شدن نبوده.
او روی صداقت و ثبات تمرکز دارد و گفته: «من عاشق زمانی هستم که روی صحنهام، اما همه کارهایی را که برای رسیدن به آن باید تحمل کرد دوست ندارم.» چیزی که در او بیشتر از همه به چشم میآید این است که چقدر بیرودربایستی و بدون خجالت، «خودش» است – چه وقتی که با پوتین گاوچرانی روی سن میرود و چه زمانی که خیلی مستقیم مزخرفات رایج محل کار را نقد میکند. یکبار فردی بابت اینکه شور و شوقش را با مخاطب به اشتراک میگذارد، از او قدردانی کرد و او به سادگی پاسخ داد: «شور و شوق نیست، کیفیت مطلوب است. من فقط کارم را خوب بلدم.» همین اعتمادبهنفس، با ترکیب شوخطبعی و صداقت بیپرده، بخشی از چیزی است که او را فراموشنشدنی میکند.
اعتمادبهنفس و شفافیت، برای تقویت حضور
اعتمادبهنفس و شفافیت اغلب دست در دست همدیگرند. برای اینکه باورپذیر و قابل اعتماد به نظر برسید، احتیاجی به گفتن کلمات بیشتری ندارید، بلکه باید صادق و واضح باشید. بسیاری از این متخصصان میگویند اثر حضورشان زمانی ارتقا پیدا کرد که از تلاش برای تاثیرگذاری دست کشیدند و تمرکزشان را روی شفاف بودن گذاشتند.
فورد سیکس، کارشناس ارشد کسبوکار که به رهبران سازمانی کمک میکند قدرت نفوذ بیشتری داشته باشند، میگوید یکی از بزرگترین موانع برخورداری از حضور قدرتمند، نشخوار ذهنی است. مردم به قدری تلاش می کنند بینقص باشند که لحظه را از دست میدهند. او میگوید: «کارِ انجام شده بهتر از کار بینقص است.» و درست میگوید. او یادآور میشود که حضور فقط محدود به صحنه و محل کار نیست، بلکه در ردپای دیجیتال شما هم دیده میشود. وقتی کسی اسمتان را گوگل میکند، آنچه میبیند بخشی از حضور شماست.
توجه به واکنشها و پاسخگویی
گاهی حضور ما از طریق واکنشها و رفتارهای اطرافیانمان خود را نشان میدهد؛ مثلا واکنش افراد در موقعیتهای پیشبینی نشده یا لحظاتی که فشار کار بالاست. اسکات مککین، متخصص برندینگ و روایتگری که تمرکزش بر خلق تمایز است، لحظهای را تعریف میکند که در کاخ سفید سخنرانی میکرده و ناگهان متوجه میشود آرنولد شوارتزنگر سراپاگوش در ردیف اول نشسته و مشغول یادداشتبرداری از صحبتهای اوست. حتی بهترین سخنرانها هم مضطرب میشوند و برای ارائه یک کار بینقص تحت فشار قرار میگیرند. پس دیدن کسی با این شهرت و آوازه که به تک تک کلمات او گوش میکرد، تاثیر عمیقی روی او گذاشت.
«جی بر»، استراتژیست بازاریابی که تمرکز اصلیاش در حوزه پاسخگویی است، یادآوری میکند که حضور، خود را در نحوه واکنشهای تحت فشار ما نشان میدهد. او بر اهمیت مفید بودن در لحظه تاکید دارد. مردم مدیرانی را فراموش نمیکنند که در دسترس، پاسخگو و واقعی باشند؛ بهخصوص وقتی اوضاع مطابق انتظار پیش نمیرود.
کمک به دیده شدن دیگران
حضور حقیقی اغلب در این خلاصه میشود که بتوانید چیزهایی را ببینید که دیگران ممکن است از قلم بیندازند. بسیاری از این متخصصان درباره قدرت و اهمیت گوش دادن، به رسمیت شناختن تلاش دیگران و نشاندادن اهمیت افراد صحبت کردند. این لحظات ساده و کوتاه اما هدفمند، نشانه حضور حقیقی ما در تعامل با اطرافیان است.
رندی پنینگتون که به سازمانها کمک میکند فرهنگ اعتماد را جا بیندازند، توضیح میدهد که حضور یعنی دیدن و توجه کردن. یعنی مکثکردن برای گفتن یک «متشکرم» و قدردانی از تلاشهای اعضا پیش از آنکه از تیم بروند. اگر خیلی دست دست کنید، لحظه از دست میرود. حضور یعنی توجه به اینکه همین حالا چگونه واکنش نشان میدهید، نه اینکه صبر کنید تا زمانی که برای شما راحتتر است.
«باب برگ» که گوش دادن را یک ابرقدرت واقعی میداند، میگوید: «افرادی که بهتر از همه گوش میدهند، همانهاییاند که در ذهن دیگران میمانند.» او در توضیح ارزش تمرکز کامل روی طرف مقابل میگوید: «چنین سطحی از توجه، نادر است و اغلب تأثیرگذارتر از هر چیزی است که ممکن است بگویید.»
تمرین نفوذ پایدار
حضور به واسطه تمرین آگاهانه، خودآگاهی و تداوم، رشد میکند. تاثیرگذارترین سخنرانان تاکید دارند که حضور حرفهای چیزی نیست که یکباره شکل بگیرد، بلکه در طول زمان ساخته میشود. یعنی اینکه وقتی شرایط خوب است چگونه ظاهر میشوید و وقتی اوضاع باب میلتان نیست چگونه واکنش نشان میدهید.
«استیسی هنک»، متخصصی که به افراد یاد میدهد در تمام تعاملاتشان اثرگذار باشند، میگوید حضور یک عادت هر روزه است. نمیشود در ارائهتان فوقالعاده باشید، اما در جلسات بیارتباط و بیاثر ظاهر شوید. مردم این تناقضها را بهخوبی متوجه میشوند. مرلین شرمن که به مردم کمک میکند به حداقلها قانع نباشند، میگوید افراد بیشتر وقتشان را آن ته سالن مینشینند، در حالی که جایشان ردیف اول است. او میگوید شجاعت همیشه پر سروصدا ظاهر نمیشود. گاهی شجاعت یعنی حاضر شوید و بگویید این مساله برای من اهمیت دارد.
اشتباهات رایجی که حضور حرفهای را تضعیف میکنند
برخی از متداولترین اشتباهاتی که افراد با انجامشان، حضور خود را تضعیف میکنند، عبارتند از:
زیادهگویی بدون بررسی بازخورد مخاطب
استفاده از تکهکلامهای پرکننده بهجای مکث
تلاش افراطی برای تاثیرگذار بودن
ناهماهنگی در نقشها یا پلتفرمهای مختلف
نادیده گرفتن نشانههای دیگران در لحن یازبان بدنشان.
آیا حضور داشتن به معنای کامل بودن است؟ البته که نه. حضور داشتن یعنی آگاه بودن و توجه به نیازهای دیگران در لحظه.
نکاتی برای تقویت حضور حرفهای
قرار نیست حتما سخنران باشید، حضور همواره اهمیت دارد. این حضور در جلسات دیده میشود،
در ایمیلها، در مصاحبهها و حتی در مکالمات گذری در راهرو. برخی از بهترین توصیههای متخصصان از این قرار است:
طوری آماده شوید که انگار واقعا مهم است.
داستانهایی تعریف کنید که ارتباط بگیرند و ایدهها را ماندگار کنند.
از شوخطبعی و شخصیت خودتان برای اعتمادسازی استفاده کنید.
با وضوح صحبت کنید و با تمام وجود گوش دهید.
در لحظه واکنش نشان دهید؛ بهویژه زمانی که شرایط دشوار است.
در جلسات و پلتفرمها و نقشهای گوناگون ثابت و پایدار ظاهر شوید.
حضور حرفهای؛ یک مزیت قابل یادگیری
فرصت یادگیری از بهترین سخنرانان جهان خوششانسی بزرگی است.
توصیههای آنان تاثیر زیادی بر رشد بسیاری از افراد داشته و اگر روی آمادگی، شوخطبعی، وضوح، گوش دادن و پیگیری تمرکز کنید، برای شما هم میتواند تاثیرگذار باشد.
یادتان باشد که حضور مؤثر از دل تمرین، دقت و ثبات ساخته میشود. همین سه ویژگی، شما را از دیگران متمایز میکند.
با دقیقتر گوشدادن ، آگاهانهتر آماده شدن و پیگیری واقعی میتوانید این مسیر را طی کنید. کسانی که این مسیر را بهخوبی طی میکنند، تأثیر ماندگاری دارند. چنین حضوری باعث اعتماد میشود، ارتباطساز است و احترام به وجود میآورد.
منبع: Forbes