بازار آریا - دنیایاقتصاد : به نظر میرسد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا درسی را که به طرز دردناکی از همه اسلاف قرن بیست و یکم خود آموخته است، به خاطر خواهد سپرد: اینکه نمیتوان روابط ایالات متحده با پوتین را از نو تنظیم کرد. مسیر ترامپ از بتسازی از روسیه تا سرزنش او، ملودرامی از ژئوپلیتیک شخصیسازی شده بود. اما آنچه در ادامه اتفاق میافتد بسیار مهمتر است.
«استیون کالینسون» در گزارش دیروز جمعه برای سیانان نوشت، رویکرد جدید ترامپ، امکانات جدیدی را برای اوکراین، منتقدان پوتین در کنگره و متحدان مورد تهدید آمریکا ارائه میدهد. اما این امر با خطراتی نیز همراه است؛ بهویژه آزمون اراده بین مردان قدرتمند - ترامپ و پوتین- که دو زرادخانه هستهای برتر جهان را در کنترل دارند. ترامپ همیشه سعی میکند با لفاظی و تعرفهها، دوستان و دشمنان خارجی را تحت فشار قرار دهد. اما اکنون او در مقابل دشمنی بیرحم قرار گرفته که نه با هیاهو، بلکه با جان انسانها (همانطور که تشدید حملات پهپادی به کییف بهعنوان پیامی روشن به کاخ سفید نشان میدهد) خطر را افزایش میدهد.
ماهیت معاملهگری ترامپ بهگونهای است که میتوان پرسید خصومت او با دوست سابقش در کرملین تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. اگرچه ترامپ در مورد کمک به اوکراین برای دفاع از خود صحبت میکند، اما به سختی میتوان تصور کرد که تحول فکری او با دهها میلیارد دلار کمک نظامی و مالی که توسط کنگره ایالات متحده در دوران دولت بایدن به کی یف ارسال شده بود، برابری کند.
با این حال، رئیسجمهور روز پنجشنبه به NBC News گفت که از طریق ناتو توافقی برای ارسال موشکهای ضد موشک جدید پاتریوت به کییف که برای دفع حملات روسیه به اهداف غیرنظامی بهشدت به آن نیاز دارد، بهدست آورده است. ترامپ گفت: «ما به ناتو سلاح میفرستیم و ناتو صد درصد هزینه این سلاحها را پرداخت میکند. ما قرار است پاتریوتها را به ناتو بفرستیم و سپس ناتو آن را توزیع خواهد کرد.»
به نظر میرسد ترامپ به نقطه عطفی رسیده است. او از سرزنش غیرقابل درک قربانی جنگ (اوکراین) به متهم کردن متجاوز (روسیه)، به طولانی کردن بیمورد این جنگ تغییر موضع داده است. پرسش این است که این موضوع چگونه سیاست ایالات متحده در مورد جنگ و روسیه و همچنین تلاشهای خود ترامپ برای اعمال رهبری ایالات متحده و سیاست داخلی پیرامون اوکراین را تغییر میدهد؟ اعلام موضع این هفته ترامپ مبنی بر اینکه از «مزخرفات» پوتین خسته شده است، یک چرخش تکاندهنده بود؛ البته یکی از ویژگیهای سبک گاهی بیادبانه دولتمردی او. هیچکس به اندازه ترامپ تلاش نکرد تا پوتین را به پایان دادن به جنگ در اوکراین متقاعد کند. او سالهایی را صرف ستایش از هوش و قدرت رهبر روسیه کرده است.
اگرچه ترامپ پس از بازگشت به قدرت به ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین پشت کرد (از جمله در یک درگیری زشت در دفتر بیضی شکل) اما پوتین نیز تمام شرایط سخاوتمندانه رئیسجمهور ایالات متحده برای آتش بس و توافق نهایی صلح را رد کرد.
انگیزههای پوتین در اینجا یک ملاحظه مهم است. از دیدگاه غربی، رهبر روسیه ممکن است بهخاطر یک اشتباه سیاسی غیرمعمول خودساخته گناهکار باشد. او میتوانست یک توافق صلح با حمایت ایالات متحده داشته باشد که متحدان اوکراین در اروپا از آن میترسیدند که پاداش تجاوز او باشد؛ این امر میتوانست این واقعیت را که اوکراین هرگز راهی برای عضویت در ناتو نخواهد داشت، قطعی کند.
اما تحمیل منطق غربی بر محاسبات پوتین همیشه اشتباه بوده است. (این یکی از عوامل سوءتعبیر دولت اوباما از رهبر روسیه پیش از نخستین ماجراجویی او در اوکراین - الحاق کریمه در سال 2014 - بود.) پوتین قبل از حمله به اوکراین روشن کرد که این درگیری را بهعنوان تصحیح یک اشتباه تاریخی میبیند؛ هم در مورد ادعاهای دیرینه روسیه نسبت به اوکراین و هم در مورد نارضایتیهای گستردهترش که به سقوط دیوار برلین برمیگردد (که او با ناامیدی از سمت خود به عنوان سرهنگ دوم کاگب در آلمان شرقی کمونیستی نظارهگر آن بود).
پوتین از «علل ریشهای» جنگ صحبت میکند. این کلمه، رمز تعدادی از نارضایتیهای روسیه است که شامل وجود یک دولت دموکراتیک در کی یف میشود. گاهی اوقات این «علل» به ادعاهای مسکو مبنی بر تهدید شدن توسط گسترش ناتو پس از جنگ سرد و تمایل آن برای خروج نیروهای ائتلاف از کشورهای کمونیستی سابق که زمانی در مدار اتحاد جماهیر شوروی بودند، مانند لهستان و رومانی، اشاره دارد. از این منظر، پوتین ممکن است هرگز قصد پایان دادن به جنگ را نداشته باشد و محاسبات ترامپ و دستیارانش مبنی بر اینکه میتوان او را به انجام یک «معامله»- فرض اصلی کل جهانبینی رئیسجمهور- متقاعد کرد، اشتباه بوده است و پس از صدها هزار تلفات روسها، این جنگ ممکن است برای پوتین به منزله جنگی موجودیتی و بقای سیاسی او باشد.
سالهاست که ناظران بیشماری از ایالات متحده و اروپا سعی کردهاند ترامپ را به این دیدگاه متقاعد کنند. به نوعی، شگفتانگیز است که ترامپ برای رسیدن به این نقطه اینقدر دیر کرد. رئیسجمهور این هفته در مورد پوتین گفت: «او همیشه بسیار مهربان است؛ اما معلوم میشود که این بیمعنی است.» تندروهای اوکراینی که به سیاست جدید و قاطع ایالات متحده در مورد جنگ امیدوارند، ممکن است بخواهند شور و شوق خود را تعدیل کنند. ناامیدی ترامپ از پوتین اینبار واقعی به نظر میرسد. اما در ماههای اخیر چندین بار از رهبر روسیه انتقاد کرده، اما بعد خشم خود را فرو نشانده است.
اما اگر رئیسجمهور سرانجام به این نتیجه رسیده باشد که نمیتواند پوتین را به مذاکرات صلح ترغیب کند، آیا حاضر است او را مجبور به ورود به این مذاکرات کند؟
«چارلز کوپچان»، عضو ارشد شورای روابط خارجی میگوید: «فکر میکنم ترامپ اکنون متوجه شده است. اگر میخواهد با اوکراین به توافق برسد، باید فشار بیشتری به روسیه وارد کند.» چنین فشاری ممکن است شامل افزایش سلاح و مهمات ایالات متحده به اوکراین باشد؛ زیرا کشورهای اروپایی که از احتمال کنار کشیدن ترامپ از تحولات کییف میترسیدند، متعهد به افزایش کمکهای خود نیز میشوند. اگر واشنگتن واقعا متعهد باشد، تفاوت میتواند بسیار زیاد باشد و میتواند باور آشکار پوتین مبنی بر اینکه میتواند غرب را پشت سر بگذارد و در نهایت در جنگ پیروز شود را مخدوش کند. کاخ سفید همچنین میتواند لایحهای دو حزبی را که تحریمهای جدید و سختی را علیه روسیه -و همچنین چین و هند که خریداران عمده نفت آن هستند - اعمال میکند، بهطور کامل بپذیرد.