يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۴
تحلیل بازار آریا

بهترین ایده‌ها زمانی به سراغتان می‌آیند که دست از تلاش کردن می‌کشید

سه‌گانه‌ای برای نوآوری پایدار

سه‌گانه‌ای برای نوآوری پایدار
بازار آریا - نویسنده: Natalie Nixon مترجم: منا اختیاری شاید بد نباشد در جهانی که فریفته و مدهوش ترفندهای افزایش بهره‌وری و ...
  بزرگنمايي:

بازار آریا - نویسنده: Natalie Nixon مترجم: منا اختیاری شاید بد نباشد در جهانی که فریفته و مدهوش ترفندهای افزایش بهره‌وری و استراتژی‌های بهینه‌سازی است، یک کار ریشه‌‌ای انجام دهیم. اگر راز دستیابی به اوج عملکرد «بیشتر کار کردن» نباشد، بلکه «جور دیگری کار کردن» باشد چه؟ اگر رویکرد عصر صنعتی ما نسبت به بهره‌وری، نه تنها از رده خارج شده باشد، بلکه به طرز چشم‌گیری بهترین کیفیت کار ما را خراب هم کند چه؟
ما معمولا بهره‌وری را بر حسب زمان می‌سنجیم؛ واحدی که می‌شود آن را ساخت و به قطعات مشخص تقسیم و بر اساس آن تحلیل کرد. اما چنین نگاهی محدودیت‌های خطرناکی دارد، به‌ویژه در اقتصاد دانشی امروز که به تخیل و خلاقیت وابسته است.
من در جریان پژوهشی که برای نوشتن کتابم با عنوان «حرکت. تفکر. استراحت» انجام دادم، با نزدیک به 60 نفر مصاحبه داشتم و مسیر پرفراز و نشیب خودم را برای رسیدن از فرسودگی آکادمیک به شور و سرزندگی کارآفرینانه واکاوی کردم. در این مسیر به 3 بینش تحول‌آفرین پی بردم که می‌تواند رویکرد مواجهه شما و تیمتان با کار را دگرگون کند.
1- مغز شما نیاز دارد که بدنتان بهتر فکر کند
شگفت‌انگیزترین نتیجه پژوهش من این بود که حرکت کردن، نه زنگ تفریحی برای ذهن، بلکه جزئی بنیادی از خود اندیشیدن است. فیزیولوژی بدن انسان برای حرکت کردن طراحی شده. نخاع در امتداد مغز است. اگر تمام روز پشت لپ‌تاپ قوز کنیم، عملا جریان خون و در نتیجه آن اکسیژن‌رسانی به مغز را محدود می‌کنیم و به سادگی عملکرد مغز و کیفیت تفکرمان را تضعیف می‌کنیم.
منظورم صرفا آن عبارت معروفی نیست که همه ما بارها به زبان آورده‌ایم و شنیده‌ایم که «بروم کمی قدم بزنم که سرم هوایی بخورد و ذهنم خالی شود.» من متوجه شده‌ام که حرکت، شیوه‌ای از روش تحقیق و پژوهش است که در آن انواع مختلف اطلاعات را از طریق بدن گردآوری می‌کنیم. 
با هر فعالیت متفاوتی (رقص، دویدن، شنا در استخر، شنا در دریا، انواع شاخه‌های ورزشی و هر فعالیت دیگری) نوع متمایزی از اندیشیدن را در بدن تجربه می‌کنیم. نوع منحصربه‌فردی از گردآوری داده که از طریق حرکت جذب می‌شود. انسان از حصار ذهن خارج می‌شود و در قالب تنش قرار می‌گیرد و این پارادوکسی است که به تفکر بهتر منجر می‌شود.
راهکارهای عملی؟ حرکت را تبدیل به جزئی از روتین کاری‌تان کنید. هنگام صحبت با تلفن راه بروید. از میز کار ایستاده استفاده کنید. جلسات توفان فکری‌تان را از سالن‌های جلسات سازمان بیرون بیاورید و در فضاهای فیزیکی متفاوتی برگزار کنید. بدن شما یک چیز جدا از ذهنتان نیست،‌ بلکه جزئی از سازوکار اندیشیدن و پویایی آن است.
2- به جای بهره‌وری، پرورش را مبنا قرار دهید
«چگونه بازدهی‌ام را بالاتر ببرم؟» سوال آشنایی است، مگر نه؟ تفکری که به این پرسش منجر می‌شود، پیش‌فرض اساسی فرهنگی کاری‌ ما است. اما بیایید به جای این سوال از خود بپرسید «چه‌ چیزی را می‌توانم پرورش دهم؟» تفاوت خروجی این دو پرسش بسیار چشم‌گیر است.
بینش ما، از دل بازاندیشی در گذشته و یادگیری از آن به دست می‌آید. پیش از نخستین انقلاب صنعتی، اغلب جوامع، اقتصادهای کشاورزی‌محور داشتند. قصدم این نیست که تصویر رمانتیک و ایده‌آلی از کشاورزی ترسیم کنم و آن را زیبا جلوه دهم. اتفاقا محیطی است که ماهیتی بسیار پرریسک و پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی دارد، اما مدل کشاورزی، می‌تواند چارچوب قدرتمند و کارآیی برای فضای کاری مدرن امروز باشد. وقتی «پرورش» می‌دهیم، هم‌زمان هم برای کار فردی و هم کار جمعی ارزش قائل می‌شویم.
یعنی هم کار فردی برایمان ارزشمند است و هم کار تیمی. رشدهای کوتاه و سریع برایمان ارزشمند هستند، اما قدر رشد آهسته را هم می‌دانیم. سنجش چیزهایی که به چشم می‌آیند و قابل اندازه‌گیری هستند برایمان مهم است، اما این را هم می‌دانیم که در دوران رکود اتفاقات بسیاری رخ می‌دهد که به چشم دیده نمی‌شود و به‌رغم سکون ظاهری، تلاش‌هایمان در حال دم ‌کشیدن و جا افتادن هستند. اگر به واسطه تجربیاتی که داریم، به این فرآیند اعتماد کنیم، می‌دانیم که از این پرورش چیز شگفت‌انگیزی متولد می‌شود.
این مدل «هم این و هم آن» می‌پذیرد که بخشی از خلاق‌ترین یا ارزشمندترین کارهای ما در زمان‌هایی رخ می‌دهد که از بیرون شبیه بیکاری یا بی‌عملی به نظر می‌رسیم. در واقع، دوره‌های به ظاهر بیکار بودن هم می‌توانند بستر شکل‌گیری ایده‌ها و دستاوردهای مهم را فراهم کنند. 
همچون کشاورزان زبده‌ای که می‌دانند خاک برای احیای خود بین فصول مختلف احتیاج به زمان دارد، رهبران سازمانی موثر هم می‌دانند که به جای مطالبه خروجی مستمر تحت فشار، باید فضایی ایجاد کنند که در آن ایده‌ها به صورت طبیعی و ارگانیک رشد کنند.
3- استراحت یک مزیت رقابتی است، نه یک نعمت لوکس
احتمالا جسورانه‌ترین و غیرمتعارف‌‌ترین بخش از چارچوبی که در پژوهشم به آن رسیدم همین باشد که استراحت یک مزیت رقابتی است. ما با استراحت خود را بازسازی می‌کنیم و بازسازی برای حفظ توانایی‌مان در طرح پرسش‌های تازه حیاتی است.
بدیهی است که در مواقعی که خسته و فرسوده و از درون خالی می‌شویم، شیوه‌های نوین اندیشیدن و راه‌های جدید طرح پرسش «اگر این‌ را امتحان کنم چه می‌شود؟» اصلا به ذهنمان نمی‌رسد، چون با آن همه خستگی و فرسودگی، تمام تلاشمان برای بقاست نه رشد و نمو. منظورم ایده قرار دادن «اتاقک چرت» در محیط کار نیست (هرچند من هیچ‌ مخالفتی با این ایده ندارم.) مساله این است که بفهمیم استراحت در مقیاس‌های گوناگون اتفاق می‌افتد؛ از وقفه‌های خرد در طول روز کاری گرفته تا مرخصی‌های طولانی هر 5 یا 7 سال یک‌بار. کلید بهره‌برداری از این ویژگی این است که به گونه‌ای آگاهانه دوره‌های استراحتی طراحی کنیم که واقعا ظرفیت شناختی فرد را بازسازی کند.
من این چارچوب را در روتین شخصی خودم به کار بسته‌ام. به عنوان یک کارآفرین، خودم را متعهد کرده‌ام که هفته‌ای سه روز به کلاس رقص بروم، خرده‌خلوت‌های یک‌روزه برای خودم دارم و هر روز تحت هر شرایطی به پیاده‌روی می‌روم، حتی اگر شده فقط برای 5 دقیقه. با این چارچوب نسبت به صیانت و شفقت با خودم، بسیار هوشیار شده‌ام. متوجه شده‌ام در مواقعی که از پشت لپ‌تاپم بلند می‌شوم و کار را به «تعویق» می‌اندازم، هنگامی که پشت میزم برمی‌گردم ناگهان تمام تکه‌های پازلی که کلافه‌ام کرده بود سر جای خود قرار می‌گیرد یا ایده‌ای به ذهنم می‌رسد که حتی بهتر از قبلی است.
حرف آخر
طبق پیش‌بینی مجمع جهانی اقتصاد، تا سال 2027، «تفکر انتقادی» مهم‌ترین مهارت شغلی دنیا خواهد بود و «خلاقیت» در رتبه دوم قرار می‌گیرد. چارچوب «حرکت، تفکر، استراحت» فقط برای دستیابی به تندرستی فردی نیست، بلکه مدلی برای ساختن آن درجه‌ای از ظرفیت شناختی است که فضای کاری آینده طلب می‌کند.
شرکت‌هایی که شکوفا می‌شوند الزاما آنهایی نیستند که پیچیده‌ترین سیستم‌های هوش مصنوعی یا سریع‌ترین روش‌های پیاده‌سازی و اجرا را دارند. 
سازمان‌هایی به موفقیت دست پیدا می‌کنند که بفهمند چگونه خلاقیت انسانی را به واسطه تمرین ساده و عمیق «حرکت کردن، اندیشیدن و استراحت کردن»، آگاهانه پرورش دهند.
خلاقیت موتور نوآوری است. اگر می‌خواهید سالیان سال، بدون ابتلا به فرسودگی، پیوسته نوآوری کنید، به این جزر و مد نیاز دارید. حرکت، اندیشه و استراحت به ما کمک می‌کند خلاق‌تر باشیم و همین امکان نوآوری پایدار را فراهم می‌کند. حقیقت غیرقابل انکار آینده‌ کار، بیشتر و سخت‌تر کار کردن نیست، انسانی‌تر کار کردن است.
منبع: Fast Company


نظرات شما