سه شنبه ۱۷ تير ۱۴۰۴
اقتصاد جهان

ترامپ رویکرد جدیدی را در سیاست خارجی دنبال می‌کند؛

از «معامله‌گری» تا «رئالیسم جدید»

از «معامله‌گری» تا «رئالیسم جدید»
بازار آریا - لایل جی. گلدشتاین* کاملا واضح است که دولت دوم ترامپ نوعی واقع‌گرایی در سیاست خارجی را دنبال می‌کند. نشانه‌ها گویا به سمت ...
  بزرگنمايي:

بازار آریا - لایل جی. گلدشتاین* کاملا واضح است که دولت دوم ترامپ نوعی واقع‌گرایی در سیاست خارجی را دنبال می‌کند. نشانه‌ها گویا به سمت نوعی «حوزه‌های نفوذ» از سیاست واقع‌گرایانه اشاره دارند و این می‌تواند برای صلح و ثبات جهانی مثبت باشد.
یکی از ناظران نزدیک به سیاست‌های ترامپ، این رویکرد جدید را صرفا «معامله‌سازی» توصیف کرده که «واقع‌گرایی جدید» را در قالب یک «تایید تاجرانه» مطرح کرده است. همان‌طور که کارشناسان سیاست خارجی به‌خوبی آگاه هستند، «رئالیسم» شامل یک سنت غنی از تفکر درمورد دیپلماسی و جنگ است که هزاران سال قدمت دارد و به توسیدید، مورخ یونانی بازمی‌گردد.
رئالیسم چیست؟
سنت‌های بی‌شماری که زیر چتر اندیشه رئالیستی در سیاست جهانی قرار دارند، تمرکز واحدی بر قدرت به‌عنوان «حکم» اصلی در امور جهانی دارند. برای کسانی که در مورد آینده روابط بسیار مهم ایالات‌متحده و چین (دوگانگی‌ای که به‌طور فزاینده‌ای در حال شکل دادن به یک «جنگ سرد جدید» است) کنجکاوند، درک رویکرد دولت ترامپ به رئالیسم ضروری خواهد بود. «لایل جی. گلدشتاین»، مدیر ابتکار چین و عضو ارشد موسسه واتسون برای امور بین‌الملل و عمومی در دانشگاه براون در یادداشتی برای «نشنال اینترست» نوشت، یک چارچوب معتبر برای ارزیابی مباحث رئالیستی داخلی در دولت ترامپ این است که آیا رئالیسم فعلی «توازن قدرت» را در پیش خواهد گرفت یا در عوض به سمت جایگزین دیگر یعنی پذیرش «حوزه‌های نفوذ» متمایل خواهد شد. به نظر می‌رسد ایده «توازن قدرت» سابق برای مقابله با چین در همه جبهه‌ها، ایده محرک (و پیش برنده) در دولت اول ترامپ بود. این مفاهیم مربوط به تسریع «رقابت قدرت‌های بزرگ» در دولت بایدن نیز با کمال میل پذیرفته شد؛ هرچند نتایجی تا حدودی نامشخص و حتی خطرناک داشت.
اکنون، با توجه به اینکه جنگ‌ها در اروپای شرقی و خاورمیانه هیچ نشانه‌ای از فروکش نشان نمی‌دهند، به نظر می‌رسد دولت دوم ترامپ در حال بررسی رویکردی تا حدودی جدید است که شامل دیدگاه «حوزه نفوذ» می‌شود. پذیرش کاملا غافلگیرکننده چندقطبی‌گری توسط مارکو روبیو در یکی از نخستین مصاحبه‌هایش، اشاره‌ای قدرتمند به این رویکرد جدید داشت. به‌طور کلی، انتصاب او حاکی از اولویت برای آمریکای لاتین بود که کاملا با دیدگاه «حوزه نفوذ» سازگار است و این امر از بسیاری جهات به ثمر رسیده است.
برنامه دولت ترامپ برای دیپلماسی آمریکای جنوبی چیست؟
مهاجرت، به‌ویژه ایمن‌سازی مرز، در صدر دستور کار امنیت ملی قرار گرفته است، همان‌طور که در گزارش اولیه «شورای اطلاعات ملی» درمورد تهدیدات علیه ایالات‌متحده نشان داده‌شده است. درمورد تحریم‌ها علیه ونزوئلا و موج نسبتا اخیر مهاجرت از آن کشور به ایالات‌متحده، هنوز به نظر می‌رسد که سیاست واشنگتن ممکن است دچار تناقضات آشکاری باشد،؛ به‌ویژه اینکه تحریم‌های سنگین‌تر ممکن است بار دیگر منجر به موج جدیدی از مهاجران ناامید شود. رویکرد معامله‌گرانه ترامپ با السالوادور پرسش‌های نگران‌کننده‌ای را مطرح می‌کند. بااین‌حال، باید پذیرفت که رئیس‌جمهور «نایب بوکله» امنیت را در جایی که زمانی پایتخت قتل جهان بود، به طرز چشم‌گیری بهبود بخشیده است. در پانامای همسایه، سیاست «حوزه‌های نفوذ» ترامپ با رویکرد سخت‌گیرانه‌اش به پاناما، سیاستی که مستقیما به روابط ایالات‌متحده و چین مربوط می‌شود، به‌طور آشکاری خود را نشان داده است. درمورد منطقه حساس کانال در پاناما، «دیپلماسی قدرتمند» واشنگتن از اوایل سال2025 نسبت به این کشور آمریکای مرکزی منجر به امتیازات متعدد پاناما، از جمله تمایل به خروج از «ابتکار کمربند و جاده»ی چین شده است.
در میان بسیاری از مسائل آزاردهنده در روابط ایالات‌متحده و چین، حضور چین در پاناما مساله مهمی نیست؛ اما سیاست جدید ایالات‌متحده باعث آزردگی پکن شده است. شاید بتوان درمورد هزینه‌های پرداختی توسط کشتی‌های آمریکایی (از جمله کشتی‌های نیروی دریایی) به یک مصالحه منطقی رسید. باید اذعان کرد که کانال پاناما همیشه یک منفعت حیاتی امنیت ملی ایالات‌متحده بوده است، بنابراین تمرکز وسواس گونه واشنگتن تا حدودی منطقی است. با نگاهی به خارج از نیمکره غربی، می‌توان به‌راحتی دید که چگونه رویکرد «حوزه نفوذ» در استراتژی کلان ایالات‌متحده، نشان‌دهنده یک گسست قابل‌توجه از سیاست‌های قبلی است، درعین‌حال که در را به روی گزینه‌های استراتژیک با محوریت خویشتن‌داری بیشتر باز می‌کند.
آیا داشتن «حوزه نفوذ» برای یک ملت اشتباه است؟
به یاد بیاورید که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه سابق، تنها دو ماه قبل از حمله روسیه به اوکراین گفت: «یک کشور حق اعمال حوزه نفوذ را ندارد. این مفهوم باید به زباله‌دان تاریخ سپرده شود.» اما با نگاهی به گذشته، می‌توان به‌راحتی دریافت که اگر رهبران واشنگتن ماهیت واقعی روابط روسیه - اوکراین را بهتر درک می‌کردند، می‌توانستند از این جنگ غم‌انگیز جلوگیری کنند. به‌طور خاص، می‌توان فهمید که کرملین درمورد این موضوع که رهبران روسیه معتقدند اوکراین کاملا در حوزه نفوذ آنهاست، بلوف نمی‌زند؛ این نتیجه‌ای منطقی برای هرکسی است که اندکی آشنایی با تاریخ اروپای شرقی داشته باشد. رویکرد حوزه‌های نفوذ می‌تواند در جلوگیری از در غلتیدن به سمت درگیری قدرت‌های بزرگ در شرق آسیا بسیار مفید باشد (که می‌تواند جنگ روسیه و اوکراین را در مقایسه با آن ملایم‌تر جلوه دهد).
مطمئنا، ایالات‌متحده باید با متحدان خود - ژاپن و کره‌جنوبی- همکاری نزدیکی داشته باشد تا از حوزه نفوذ تثبیت‌شده خود در شمال شرقی آسیا محافظت کند. بااین‌حال، ایالات‌متحده باید در زمینه اختلاف چین و فیلیپین احتیاط کند و از مرزهای ظریف عبور نکند. بیایید البته از جزایر مانیل (اما تاکید می‌کنیم که نه از هر صخره و تپه دریایی در دریای چین جنوبی) محافظت کنیم. این واقع‌گرایی جدید باید علاوه بر این، تایوان را نیز به‌عنوان بخشی از حوزه نفوذ چین به رسمیت بشناسد. تلاش‌ها برای جدایی دائمی تایوان از چین، همان بی‌ملاحظگی‌ای را تشکیل می‌دهد که دیپلماسی ایالات‌متحده در قبال اوکراین را در دو دهه گذشته مشخص می‌کرد. ناتوانی در تشخیص منافع آشکار و تسلیم‌ناپذیر پکن در تایوان می‌تواند به‌راحتی منجر به جنگ غم‌انگیز و غیرضروری دیگری شود؛ جنگی که می‌تواند خطرات هسته‌ای فاجعه‌بار بالقوه‌ای را به همراه داشته باشد.
اصلاح واقع‌گرایی معاصر آمریکایی برای اتخاذ رویکرد حوزه‌های نفوذ، مبارزه‌ای چالش‌برانگیز است. بااین‌حال، این رویکرد نویدبخش افزایش ثبات و صلح جهانی پس از یک دوره طولانی آشفتگی بزرگ است که با زیاده‌خواهی آمریکا مشخص می‌شود. این مطمئنا به این معنی نیست که ایالات‌متحده باید برای فتح گرینلند برنامه‌ریزی کند. هیچ تهدیدی از سوی گرینلند برای ایالات‌متحده وجود ندارد و آن جزیره بزرگ در حال حاضر کاملا تحت نفوذ آمریکا است (و پایگاه‌های نظامی آمریکا نیز به یک قرن پیش برمی‌گردد). بااین‌حال، این حماقت خاص نباید آنچه را که بازگشت امیدوارکننده به شناخت این مساله است که حوزه‌های نفوذ مطلق، شبیه به جاذبه هستند و باید بر این اساس مورداحترام قرار گیرند، تضعیف کند.
* مدیر ابتکار چین در دانشگاه براون 


نظرات شما