بازار آریا - نویسنده: Kelli Thompson مترجم: منا اختیاری چند هفته پیش، برای گروهی از زنان، در سطوح مدیریت ارشد، کارگاهی آموزشی در زمینه رهبری سازمانی برگزار کردم. من همیشه پیش از شروع کارگاههایم، از شرکتکنندگان میپرسم که از زمان مشترکمان چه انتظاری دارند. امسال، یک پاسخ بیوقفه در صدر فهرست انتظارات قرار گرفته بود: «ایجاد ارتباط».
جای تعجب هم ندارد. مدیران اجرایی هرچه به سطوح بالاتری میرسند، احساس تنهایی بیشتری میکنند. نتایج یک نظرسنجی نشریه هاروارد بیزنس ریویو نشان میدهد که ۵۵ درصد مدیران عامل در دورههایی، تنهایی محسوسی را تجربه میکنند. درحالیکه ۲۵درصد آنها مکررا با این احساس دست به گریبانند. با تخصصیتر شدن مهارتها، یافتن مدیران دیگری که چالشهای منحصربهفرد فضای سازمانی را درک کنند و بتوان با آنها ارتباط برقرار کرد، از آنها آموخت و در کنارشان رشد کرد، دشوارتر میشود. این مساله بهویژه برای زنان صادق است، چون هر چه پلههای ترقی را بالاتر میروند، حضورشان در سطوح ارشد کمرنگتر میشود. طبق گزارش موسسه مککینزی فقط ۲۹ درصد مدیران ردهبالا را زنان تشکیل میدهند.
خود من به عنوان یک کارآفرین، این موضوع را لمس کردهام. با رشد کسبوکارم، متوجه شدم که دیگر همکار و همترازی ندارم که بتوانم با او درددل کنم، به او تکیه کنم یا از او مشورت بخواهم. به همین دلیل مجبور شدم خودم این شبکه ارتباطی را بسازم. من برای ایجاد این حلقه حمایتی، به گروههای «تجاری»، دورههای «خلوتگزینی» مدیران و گروههای «مسترمایند» پیوستم. گروه تجاری همانطور که از نامش مشخص است، تشکلهای رسمی و گستردهای هستند که صاحبان کسبوکار برای حمایت جمعی عضو آنها میشوند. دورههای خلوتگزینی، برنامههای کوتاه ۲ تا ۵ روزهای است که مدیران ارشد یک سازمان خارج از محیط پرفشار کاری برگزار میکنند. گروههای مسترمایند هم گروههای کوچک ۵ تا ۱۰ نفرهای هستند که اعضایش از نظر سطح دانش و تجربه در یک رده قرار دارند.
اهمیت ساختار حمایتی در هدایت سازمان
با پیشرفت شغلی، در اتاقهای تصمیمگیری احساس تنهایی بیشتری میکنید. برای مثال، اگر مدیریت افرادی را بر عهده بگیرید که روزی همرده شما بودهاند، رابطهتان تغییر میکند. دیگر نمیتوانید مثل گذشته روی آنها حساب کنید که از شما حمایت کنند.
از طرف دیگر با بزرگتر شدن دامنه تصمیمگیریها و بالا رفتن حساسیت موضوعات، احساسات چالشبرانگیزی ظاهر میشوند. پژوهشهای حوزه علوم اعصاب نشان میدهند که تصمیمگیریهای تحت فشار باعث میشود مغز به جای تفکر سنجیده سراغ پاسخهای خودکار و هیجانی برود. این امر رهبران سازمانی را در برابر انتخابهای سوگیرانه یا کوتاهمدت آسیبپذیرتر میکند. با این حال، تحقیقات ثابت کرده است که داشتن حمایت اجتماعی قوی واکنشهای تهدیدآمیز مغز را در شرایط پراسترس تعدیل میکند و به مدیران کمک میکند شفافتر بیندیشند و تصمیمات بهتری بگیرند.
عصر هوش مصنوعی، بر اهمیت پرورش روابط انسانی افزوده است. یک مطالعه گسترده روی ۶هزار کارمند بریتانیایی نشان داده تکنولوژیهایی مانند هوش مصنوعی با کاهش کیفیت زندگی در ارتباط هستند. همچنین تحلیلی در سال ۲۰۲۳ در نشریه بیزنس اینسایدر هشدار داد که ممکن است ابزارهای هوش مصنوعی جای تعاملات کوتاه و روزمره با همکاران را بگیرند و ما را در محیط کار تنهاتر کنند. بسیاری از مراجعان من هم همین حس را دارند و میگویند: «با ظهور هوش مصنوعی، مدام در این فکرم که چیزهایی که میبینم واقعی هستند یا ساختگی. به همین دلیل، بیش از هر زمان دیگری تشنه روابط واقعی هستم.»
روابط نهتنها برای مبارزه با تنهایی ضروری هستند، بلکه ابزار قدرتمندی برای به سرانجام رساندن معاملات، برنده شدن در پروژهها و ارتقای شغلی محسوب میشوند. با این حساب، برای اولویت دادن به روابط، حتی در هیاهوی دنیای دیجیتال، باید چه کار کنیم؟
از «حامیان» خود کمک بگیرید
حامیان شما افرادی هستند که وقتی در جلسه حضور ندارید، از شما دفاع میکنند. آنها خیرخواهتان هستند و شما سرمایه ارتباطی مستحکمی با آنها ساختهاید. از سوی دیگر، این حامیان بازخوردهای بدون فیلتر و صادقانهای به شما میدهند که هدفشان کمک به پیشرفت شماست.
یک راه خوب برای بهرهگیری از حامیان این است که از آنها بخواهید طرحها و برنامههایتان را در سازمان رواج دهند و از آنها حمایت کنند. همچنین این افراد میتوانند نقش کلیدی در ایجاد روابط جدید و ترمیم روابط تیره و تار ایفا کنند. با این حال، پیش از درخواست کمک، ببینید شما در مقابل چه ارزشی میتوانید به این رابطه اضافه کنید.
با افراد «بیطرف» ارتباط بگیرید
بیطرفها همکارانی هستند که هنوز آنها را نمیشناسید یا شناخت کمی از آنها دارید. شاید بهتازگی استخدام شدهاند، یا شما تازهوارد هستید، یا صرفا مسیر کاریتان ربطی به هم نداشته. پژوهشگران حوزه شبکههای سازمانی مانند «رونالد برت» بارها نشان دادهاند افرادی که روابطشان مثل پلی بین گروههای غیرمرتبط است، ارزیابی عملکرد و حقوق بالاتری دریافت میکنند، زیرا آنها در نقاط کلیدی جریان اطلاعات و نفوذ در شبکه قرار دارند.
به همین دلیل، ایجاد رابطه با افراد بیطرفی که در جایگاههای ذینفعان کلیدی هستند، بسیار حیاتی است. یکی از استراتژیهایی که من برای برقراری ارتباط با افراد بیطرف در اختیار مراجعینم قرار میدهم و به شدت از آن استقبال میشود «جلسه ۳۰-۳۰» است. به این ترتیب که شما آن فرد را به صرف قهوه دعوت میکنید. ۳۰ دقیقه اول صرف شناخت او، چشماندازها و اهدافش میشود و شما تخصص خود را به گونهای ارائه میدهید که به او کمک کند. ۳۰ دقیقه دوم به نیازها یا حوزه تخصصی شما اختصاص مییابد. کلید موفقیت در این جلسات این است که تمرکز همیشه بر پیشبرد اهداف و ارزشهای مشترک باشد.
پیوند با همکاران چالشبرانگیز را بازسازی کنید
تقریبا تمام مدیرانی که به من مراجعه میکنند، با یک یا دو مدیر دیگر تنش دارند. این تنش میتواند به این دلیل باشد که آن افراد مدام سد راه اجرای پروژههایشان میشوند، یا منابع لازم را برای انجام کار از آنها دریغ میکنند. تیره شدن روابط در محیط کار طبیعی است، چون افراد شخصیتهای مختلفی دارند. با این حال، با پیشرفت در سطوح رهبری سازمان، بازسازی این روابط برای به ثمر نشاندن کارها و بهرهگیری از منابع سازمانی ضروری خواهد بود.
برای بازسازی روابط، از خود بپرسید: آیا این همکاران چالشبرانگیز با هیچکدام از حامیان من رابطه خوبی دارند؟ حامیان شما اغلب میتوانند نقش میانجی را ایفا کنند. اگر حامی ندارید، این فرصت خوبی برای پرورش و تقویت رابطه با افراد بیطرف است. در زمان بروز اختلاف با همکاران چالشبرانگیز، بهتر است به جای تمرکز روی تفاوتهای ریشهای، بر اهداف و ارزشهای تجاری مشترک تمرکز کنید.
شبکه ارتباطی خود را فراتر از محیط کار پرورش دهید
من به عنوان کوچ مدیران ارشد، همیشه به مراجعینم میگویم اول سراغ شبکه مستقیم رهبران سازمانی (همکاران سابق یا فعلی) بروند. با این حال، در شبکه گستردهتر و غیررسمی شما هم فرصتهای ارتباطی فوقالعادهای وجود دارد. پیشنهاد میکنم بعد از شبکه مستقیم رهبران سازمانی سراغ گروههای صنفی یا انجمنهای تخصصی بروید. شرکت در کنفرانسها، گردهماییها یا حتی انجمنهای آنلاین، فرصت مناسبی برای پیوند دوباره است، چون در این گروهها علاقه مشترکی به نوع کار وجود دارد. یک راه دیگر، درخواست از یک دوست مشترک برای معرفی شما به کسی است که فعالیتهایش را تحسین میکنید.
موفقترین رهبران سازمانها، اغلب خودکفاترین آنها نیستند، بلکه کسانی هستند که بیشترین ارتباطات را دارند. در دنیایی که تکنولوژی دیجیتال و هوش مصنوعی در حال کوچکتر کردن تعاملات روزمره هستند، روابط به ارزشمندترین و ملموسترین داراییهای شما تبدیل میشوند.
منبع: Fast Company