بازار آریا - دنیای اقتصاد: رشد شتابان سرمایهگذاری و جهش ارزش سهام شرکتهای مرتبط با هوش مصنوعی در دو سال اخیر، بحث «حباب» را بار دیگر به ادبیات بازارهای مالی بازگردانده است. اما استفاده از این واژه، بیش از آنکه تحلیلی دقیق باشد، نوعی سادهسازی است. در ادبیات اقتصادی، حباب زمانی شکل میگیرد که قیمت داراییها بهطور معنادار از ارزش ذاتی آنها فاصله بگیرد و این فاصله، حاصل نوعی رفتار هیجانی و غیرعقلانی باشد. پرسش کلیدی این است: آیا شور و شوق فعلی پیرامون هوش مصنوعی مصداق چنین وضعیتی است؟
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد ؛ رشد شتابان سرمایهگذاری و جهش ارزش سهام شرکتهای مرتبط با هوش مصنوعی در دو سال اخیر، بحث «حباب» را بار دیگر به ادبیات بازارهای مالی بازگردانده است. اما استفاده از این واژه، بیش از آنکه تحلیلی دقیق باشد، نوعی سادهسازی است. در ادبیات اقتصادی، حباب زمانی شکل میگیرد که قیمت داراییها بهطور معنادار از ارزش ذاتی آنها فاصله بگیرد و این فاصله، حاصل نوعی رفتار هیجانی و غیرعقلانی باشد. پرسش کلیدی این است: آیا شور و شوق فعلی پیرامون هوش مصنوعی مصداق چنین وضعیتی است؟
واقعیت آن است که نشانههای «هیجان» بهوفور دیده میشود؛ از رشد خیرهکننده سهام شرکتهایی مانند انویدیا و سرمایهگذاریهای چندصد میلیارد دلاری در زیرساختهای پردازشی گرفته تا ارزشگذاریهای میلیارددلاری استارتآپها و تأمین مالی مراکز داده از مسیر بدهی. حتی برخی قراردادهای چرخشی، که در آن تأمینکنندگان سختافزار در شرکتهای هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند و همان منابع دوباره صرف خرید محصولات خودشان میشود، شائبههای زیادی ایجاد کرده است. با این حال، هیجان لزوما بهمعنای غیرعقلانی بودن نیست.
در تحلیل فایننشال تایمز نیز بر این تمایز تأکید شده است که باید میان «خوشبینی بیشازحد» و «رفتار حبابی» تفاوت قائل شد. فناوریهای تحولآفرین، بهطور طبیعی با عدمقطعیت شدید همراهاند: آیا واقعا کار میکنند؟ کاربردهای اقتصادیشان چیست؟ آیا مسیر پیشرفت آنها نمایی است یا محدود؟ سرمایهگذاران ناچارند با اطلاعات ناقص تصمیم بگیرند. اگر بعدها مشخص شود برآوردهای اولیه خوشبینانه بوده، نتیجه آن یک چرخه رونق و رکود خواهد بود، نه ترکیدن یک حباب کلاسیک.
نمونه تاریخی دهه ۱۹۹۰ و رونق داتکام، از همین زاویه قابل بازخوانی است. بسیاری از سرمایهگذاران آن دوره درباره ارزش عظیم اینترنت اشتباه نکردند؛ خطای آنها در تشخیص برندگان نهایی بود. یاهو و AOL پیشتازان زمان خود بودند، اما گوگل و فیسبوک هنوز متولد نشده بودند. در مورد هوش مصنوعی نیز ممکن است شرکتهای برنده آینده هنوز شکل نگرفته باشند، اما این خطا، نشانه جنون بازار نیست.
نکته تعیینکننده دیگر، بازیگران اصلی این رونق است. برخلاف بسیاری از حبابهای تاریخی که توسط سرمایهگذاران خرد یا شرکتهای کوچک هدایت میشد، موتور اصلی سرمایهگذاری در هوش مصنوعی، غولهای تثبیتشده فناوری هستند. متا، آلفابت، مایکروسافت، آمازون و اپل، هرکدام بر فراز شبهانحصارهایی با ارزش چند تریلیون دلاری نشستهاند و ظهور هوش مصنوعی مولد را تهدیدی بالقوه برای مدلهای کسبوکار خود میبینند. از این منظر، هزینهکرد سنگین در هوش مصنوعی نوعی «بیمه» است؛ حتی اگر در نهایت ارزش افزوده چشمگیری ایجاد نکند.
اظهارات مدیران این شرکتها نیز بیشتر رنگ و بوی محاسبه ریسک دارد تا توهم. هزینهکرد چندصد میلیارد دلاری، در برابر خطر از دست رفتن بازارهای انحصاری، از دید آنها منطقی است. در چنین شرایطی، حتی اگر بخشی از سرمایهگذاریها بازدهی لازم را نداشته باشد، باز هم منطق اقتصادی پشت تصمیمها قابل دفاع است.
ارزشگذاری فعلی غولهای فناوری – با نسبت قیمت به سود حدود ۲۵ تا ۳۰ – خوشبینانه است، اما نشانهای از سرخوشی افراطی ندارد. این به آن معنا نیست که هوش مصنوعی حتما پیروز نهایی خواهد بود یا انتظارات بازار بهدرستی شکل گرفته است. احتمال خطا بالاست و شاید رونق امروز به رکود فردا ختم شود. اما تقلیل این پدیده پیچیده به برچسب «حباب»، مانع درک واقعی پتانسیلها و ریسکهای یکی از مهمترین فناوریهای عصر حاضر خواهد بود.