بازار آریا - پوریا محمودی* ورود فناوریهای مبتنی بر دفترکل توزیعشده به بازار سرمایه ایران از مرحله تردید و مقاومت عبور کرده و به مرحله پذیرش محتاطانه رسیده است. طی دو سال اخیر، مفهوم توکنیزاسیون یا تبدیل داراییها به اوراق دیجیتال بهتدریج وارد ادبیات مدیران بازار سرمایه و شبکه بانکی شده و اکنون در قالب پروژههای آزمایشی در سندباکس بازار سرمایه در حال اجراست. با وجود این، همچنان نگاه فعالان اقتصادی به این پدیده ترکیبی از امید و تردید است.
توکنیزاسیون را میتوان نسخه دیجیتالیشده فرآیند اوراقبهادارسازی دانست؛ فرآیندی که هدف آن تبدیل داراییهای غیرنقدشونده به ابزارهای قابل معامله است. تفاوت اصلی این مدل با روشهای سنتی، در زیرساخت فناورانه و امکان مقیاسپذیری بالاتر نهفته است. در ساختار سنتی بازار سرمایه، تسویه معاملات با اتکا به نهادهای متمرکز و با وقفه زمانی انجام میشود، اما در مدل توکنایز شده، دارایی روی بستر بلاکچین تعریف شده و تسویه میتواند بهصورت آنی انجام شود.
در مسیری که بازار سرمایه ایران انتخاب کرده، مرزبندی مشخصی میان رمزارزها و توکنهای اوراق بهادار وجود دارد. تمرکز سیاستگذار بر توکنهایی است که نماینده یک دارایی واقعی مانند ملک، طلا یا واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری هستند و ارزش آنها مستقیما به ارزش دارایی پایه وابسته است، نه صرفا به رفتارهای سفتهبازانه.
گرایش سیاستگذاران به این فناوری، بیش از هر چیز ناشی از شرایط خاص اقتصاد ایران است. حجم بالای داراییهای منجمد در ترازنامه بانکها، یکی از مهمترین دلایل توجه به توکنیزاسیون محسوب میشود. فروش مستقیم املاک و داراییهای بزرگ بانکی در شرایط رکودی دشوار است، اما توکنایز کردن این داراییها امکان تقسیم آنها به واحدهای خرد و عرضه تدریجی به سرمایهگذاران را فراهم میکند.
از سوی دیگر، در شرایط تورمی، سرمایهگذاران خرد توان ورود به بازارهای سرمایهای بزرگی مانند مسکن را ندارند. توکنیزاسیون با کاهش حداقل مبلغ سرمایهگذاری، این امکان را ایجاد میکند که افراد با منابع محدود نیز در این بازارها مشارکت داشته باشند. همچنین انتظارات نسل جدید سرمایهگذاران، که به بازارهای ۲۴ساعته عادت کردهاند، باعث شده محدودیت زمانی معاملات در بورس تهران ناکارآمد به نظر برسد؛ موضوعی که بلاکچین بهطور بالقوه میتواند برای آن راهحل ارائه دهد.
در ساختار فعلی، پروژههای توکنیزاسیون با همکاری ناشران دارایی، پلتفرمهای فناورانه، نهادهای امین و نظارت مستقیم سازمان بورس اجرا میشوند. رویکرد سندباکس به این معناست که این ابزارها فعلا در مقیاس محدود و کنترلشده آزمایش شوند. تاکنون توکنایز کردن واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری، عملیترین خروجی این فضا بوده است که امکان معامله و حتی وثیقهگذاری آنی این واحدها را فراهم کرده است.
در مقابل، توکنایز کردن املاک و مستغلات با پیچیدگیهای بیشتری همراه است. در این مدل، مالکیت ملک به یک شرکت واسط منتقل میشود و سپس سهام آن شرکت به توکن تبدیل میشود. در نتیجه، خریدار توکن در واقع سهامدار شرکت است، نه مالک مستقیم ملک. این تفاوت حقوقی، در زمان بروز اختلاف یا انحلال شرکت میتواند پیامدهای مهمی داشته باشد.
با وجود جذابیتها، مسیر توسعه توکنیزاسیون بدون مانع نیست. چالشهای حقوقی و فقهی، بهویژه در زمینه شناسایی بلاکچین بهعنوان مرجع رسمی مالکیت، همچنان پابرجاست. در صورت بروز اختلاف میان دادههای بلاکچین و ثبت رسمی اسناد، قوانین فعلی برتری را به نظام ثبت سنتی میدهند که این موضوع ریسک جدی برای سرمایهگذاران ایجاد میکند.
از سوی دیگر، کارشناسان نسبت به ایجاد توهم نقدشوندگی هشدار میدهند. صرف تبدیل یک دارایی به توکن، تضمینی برای وجود خریدار نیست. اگر دارایی پایه در بازار واقعی فاقد تقاضا باشد، توکن آن نیز با کمبود نقدشوندگی و نوسانات بالا مواجه خواهد شد. همچنین ابهام در وضعیت مالیاتی این معاملات و ریسکهای فناورانه مانند اختلال پلتفرمها یا ایرادات قراردادهای هوشمند، از دیگر دغدغههای جدی این حوزه است.
در مجموع، توکنیزاسیون در بازار سرمایه ایران را نمیتوان یک مد زودگذر دانست، بلکه پاسخی فناورانه به کاستیهای ساختاری بازار سنتی است. با این حال، این فناوری بدون اصلاحات حقوقی و نهادی عمیق، نمیتواند نقش تحولآفرین خود را بهطور کامل ایفا کند. در نهایت، موفقیت یا ناکامی این مسیر به کیفیت حکمرانی اقتصادی و نحوه عبور از مرحله آزمایشی به بازار اصلی بستگی دارد؛ مسیری که بورس ایران را در آستانه یک تغییر مهم قرار داده است.
* پژوهشگر اقتصاد