چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴
اقتصاد ایران

نوآوری برای بقا

نوآوری برای بقا
بازار آریا - علیرضا رحمتی* تصمیم آکادمی سلطنتی علوم سوئد برای اعطای جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۵ به جوئل موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر‌ ...
  بزرگنمايي:

بازار آریا - علیرضا رحمتی* تصمیم آکادمی سلطنتی علوم سوئد برای اعطای جایزه نوبل اقتصاد در سال 2025 به جوئل موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر‌ هاویت، بیش از یک تقدیر علمی، یک بیانیه فکری بود. این جایزه که به‌دلیل «تبیین رشد اقتصادی مبتنی‌بر نوآوری» اهدا شد، مهر تاییدی بر این ایده است که موتور واقعی پیشرفت ملت‌ها نه انباشت صرف سرمایه، بلکه فرآیند پرتلاطم و بی‌وقفه «تخریب خلاق» و توانایی یک جامعه در تولید و به‌کارگیری «دانش مفید» است.
این انتخاب، آینه‌ای تمام‌نما در برابر اقتصادهایی مانند ایران قرار می‌دهد که دهه‌ها با رشد پایین بهره‌وری و مقاومت ساختاری در برابر نوآوری دست‌وپنجه نرم می‌کنند و این پرسش بنیادین را پیش روی ما قرار می‌دهد: چه عوامل نهادی و ساختاری در اقتصاد ایران مانع از وزیدن توفان‌های خلاقیت و نوآوری می‌شود؟
چرخش پارادایمی در استکهلم: از انباشت تا نوآوری
پژوهش‌های آگیون و‌ هاویت، با احیای مفهوم شومپیتری «تخریب خلاق»، مدلی پویا از رشد اقتصادی ارائه می‌دهد که در آن، نوآوری فرایندی خطی و آرام نیست، بلکه چرخه‌ای دائمی از جایگزینی فناوری‌ها، شرکت‌ها و صنایع جدید با ساختارهای قدیمی و ناکارآمد است. این نگاه، رشد بلندمدت را محصول رقابت فناورانه‌ای می‌داند که ذاتا بی‌ثبات‌کننده است اما درنهایت، به افزایش بهره‌وری و رفاه منجر می‌شود. در تکمیل این تصویر، پژوهش‌های جوئل موکیر بر اهمیت «دانش مفید» در بستری از نهادهای باز و حاکمیت قانون تاکید می‌کند تا این دانش به نوآوری‌های تجاری منجر شود.
البته نباید از نظر دور داشت که این فرایند، سویه تاریکی نیز دارد. تخریب خلاق، با حذف صنایع و مشاغل قدیمی، می‌تواند به بیکاری گسترده، افزایش نابرابری در کوتاه‌مدت و تنش‌های اجتماعی دامن بزند. بنابراین، سیاستگذاری هوشمندانه صرفا به معنای هموار کردن راه برای نوآوران نیست، بلکه نیازمند طراحی «شبکه‌های ایمنی اجتماعی» برای حمایت از نیروی کار آسیب‌دیده و مدیریت گذار از صنایع رو‌به‌زوال به بخش‌های نوظهور است. در غیر این صورت، مقاومت اجتماعی در برابر تغییر، خود به مانعی برای نوآوری تبدیل خواهد شد.
این چرخش فکری، اعتباربخشی به روش‌شناسی میان‌رشته‌ای نیز هست. تحلیل‌های تاریخی موکیر در کنار مدل‌های ریاضی آگیون و‌ هاویت نشان می‌دهد که فهم توسعه بدون درک عمیق تاریخ، فرهنگ و نهادها ممکن نیست. این رویکرد، پاسخی به انتقاداتی است که علم اقتصاد را به‌دلیل انتزاعی ‌شدن و فاصله ‌گرفتن از واقعیت‌های اجتماعی سرزنش می‌کنند و به‌خوبی توضیح می‌دهد چرا در عصر «کاهش رشد بهره‌وری»، شرکت‌های نوآور مانند آمازون موج‌های جدید رشد را خلق می‌کنند، در‌حالی‌که صنایع قدیمی با لابی‌گری در برابر تغییر مقاومت می‌ورزند. این چارچوب تحلیلی، برای اقتصاد ایران که دهه‌هاست در تله رشد پایین گرفتار آمده، اهمیتی حیاتی دارد. بر‌اساس گزارش‌های رسمی، سهم «بهره‌وری کل عوامل تولید» (TFP) در رشد اقتصادی ایران نزدیک به صفر یا منفی بوده است. 
این آمار تکان‌دهنده نشان می‌دهد که اقتصاد ایران، در عمل، یک اقتصاد ایستاست که در برابر منطق پویای تخریب خلاق مقاومت می‌کند. این مقاومت صرفا یک پدیده اقتصادی نیست، بلکه ریشه‌های عمیق سیاسی دارد. این مقاومت خود را در سنگرهای مستحکمی به نمایش می‌گذارد که توسط گروه‌های ذی‌نفع قدرتمند و مرتبط با ساختار سیاسی بنا شده‌اند. صنعت خودروسازی، با انحصار و تعرفه‌های حمایتی و شرکت‌های شبه‌دولتی که از رانت انرژی و اعتبارات ارزان بهره‌مندند، نمونه‌های بارز ساختارهایی هستند که با نفوذ سیاسی، مانع از ورود رقبای نوآور می‌شوند. در چنین ساختاری، سود نه از نوآوری، که از حفظ وضع موجود و نزدیکی به منابع قدرت حاصل می‌شود.
این موانع در شاخص‌های بین‌المللی نیز بازتاب یافته است. 
رتبه پایین ایران در شاخص «سهولت کسب‌وکار» و «نوآوری جهانی» زنگ خطر را برای هرگونه سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی به صدا درمی‌آورد. در این میان، حتی ظرفیت‌های نوآوری مانند اقتصاد دیجیتال نیز با موانع جدی روبه‌روست. اکوسیستم استارت‌آپی کشور که می‌توانست موتور تخریب خلاق در بخش خدمات باشد، با چالش‌هایی نظیر محدودیت‌های اینترنت، فیلترینگ و قوانین دست‌وپاگیر مواجه است که پویایی آن را مختل می‌کند.
از منظر نظریه «دانش مفید» موکیر، چالش ایران عمیق‌تر است. حتی با وجود سرمایه انسانی متخصص، ضعف در عدم تضمین حقوق مالکیت و اقتصاد رانتی، یک «مدار کوتاه» در مسیر تبدیل «دانش» به «ثروت» ایجاد کرده است. پدیده مهاجرت گسترده نخبگان نیز چیزی جز واکنش منطقی سرمایه انسانی به نامناسب بودن این بستر نهادی برای به‌کارگیری دانش و خلاقیت نیست.
کوتاه سخن آنکه پیام نوبل اقتصاد 2025 می‌تواند برای ایران یک هشدار و یک نقشه راه باشد. هشدار از این بابت که تداوم حمایت از ساختارهای ناکارآمد، کشور را در دور باطل رکود نگه خواهد داشت و نقشه راه از این جهت که مسیر توسعه از اقدامات مشخصی می‌گذرد: آزادسازی تدریجی واردات برای شکستن انحصارات، اصلاح نظام یارانه‌ها برای حذف رانت، تقویت نهادهای ضدانحصار، و تضمین حقوق مالکیت برای تشویق سرمایه‌گذاری بلندمدت. انتخاب ایران، میان محافظت از ویرانه‌های یک اقتصاد رانتی یا پذیرش توفان سازنده‌ تخریب خلاق برای بنا کردن آینده‌ای نوآور است.
* دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی


نظرات شما