دستاوردهای استعمار بریتانیا برای هند چه بود؟
قتل 100میلیون نفر و تشدید فقر و بیکاری
اقتصاد ايران
بزرگنمايي:
بازار آریا - مترجم: فرزاد بیگی دکترای تاریخ و پژوهشگر آیا حقوق بشر جهانی است؟ البته مفهوم حقوق بشر بسیار فراتر از چیزی است که در سال1945 و با ایجاد سازمان ملل متحد شکل گرفت. نظریه جهانی حقوق بشر بر آن است که این حقوق صرفا بهدلیل انسان بودن و برای همه اعمال شود. اما بر اساس نسبیتگرایی فرهنگی، این حقوق جلوهای از باورهای «نئو امپریالیستی» برساخته غربیان و تضمینکننده منافع آنها بوده و شمایل بهروزشده «امپریالیسم» هستند. هرچند اصول حقوق بشر را نمیتوان درباره همه رفتارهای دولتها ردیابی کرد، با این همه آشکار است که ایده کلی برقراری عدالت فراتر از مرزهای فرهنگی است و تنها به جوامع غربی محدود نمیشود. به این ترتیب میتوان حقوق بشر را بهعنوان استانداردهایی که کرامت همه انسانها را به رسمیت میشناسد و از آن محافظت میکند، در نظر گرفت. اگر بر این باوریم که حقوق بشر چیزی فراتر از یک انتزاع غربی است، باید کاربردی جهان شمول و غیر قابل تقسیم داشته باشد. شواهد انتقادی اما نشاندهنده نادیده گرفته شدن حقوق بشر توسط برخی ممالک غربی و ایجاد استانداردهای دوگانه از سوی آنها بوده است.
در سالهای اخیر شاهد تجدید نوستالژی امپراتوری بریتانیا بودهایم. از جمله کتابهای بااهمیتی مانند «امپراتوری: چگونه بریتانیا جهان مدرن را ساخت» اثر «نایل فرگوسن» (استاد تاریخ اقتصاد دانشگاه هاروارد و مورخ محافظه کار اسکاتلندی) و «آخرین امپریالیست» نوشته «بروس گیلی» (استاد فلسفه سیاسی دانشگاه ایالتی پورتلند) ادعا کردهاند که استعمار بریتانیا سبب رونق و توسعه هند و سایر مستعمرات شده است. همچنین نتایج یک نظرسنجی (موسسه یوگو) در دو سال گذشته نشاندهنده نگرش افتخارآمیز مردمان بریتانیا به تاریخ استعماری این کشور است. تصوری تزیینشده که به طرز آزاردهندهای در تضاد با واقعیتها و اسناد تاریخی قرار دارد. بر اساس پژوهشهای «رابرت سی آلن» (مورخ اقتصادی) نرخ فقر شدید در هند تحت سلطه بریتانیا نه تنها کمتر نشد، بلکه از 23درصد در سال1810 به بیش از 50درصد در اواسط سده بیستم افزایش یافت. همچنان که میزان دستمزدها نزول کرده و به پایینترین سطح آن روزگار رسید. این همه درحالی بود که قحطیهای متعدد و مرگبار امان هندیها را بریده و آنها را به سوی یک فاجعه تمامعیار سوق میداد. به این ترتیب استعمار نه تنها منفعت قابل ذکری نداشت، بلکه هندیها را با یک تراژدی انسانی کمتر دیدهشده روبهرو میکرد.
به باور پژوهشگران، اوج قدرت امپراتوری بریتانیا (1880 تا 1920) بهویژه بدترین و خانمانبراندازترین سالها برای هندیان بود. بر اساس سرشماریهای جامع جمعیتی که به وسیله رژیم استعماری انجام شد؛ در مدت مورد اشاره میزان مرگومیر به شکل معناداری افزایش یافت و از
37.2 به 44.2مرگ در هر 1000نفر رسید. علاوه بر این امید به زندگی نیز از26.7 به 21.9سال کاهش یافت. از دادههای این سرشماری برای تخمین تعداد قربانیان سیاستهای بیرحمانه دولت امپراتوری استفاده شده است. در واقع مستندات قوی درباره میزان مرگومیر هندیان منحصر به دهه1880 بوده است. اگر این آمار قابل استناد بهعنوان معیاری برای برآورد میزان واقعی قربانیان تلقی شود؛ آنگاه به رقم تکاندهنده 50میلیون مرگ در طول سالهای 1891 تا 1920 خواهیم رسید. رقمی خیرهکننده که البته با برآوردی محتاطانه و تخمینی حداقلی استخراج شده است.
از سوی دیگر مستندات مرتبط با دستمزدها نشاندهنده این واقعیت است که در این مدت استانداردهای زندگی در هند تحت استعمار، به طرز غیر قابل کتمانی نزولی بودهاند. به باور «آلن» و سایر پژوهشگران، سطح زندگی هندیان پیش از استعمار احتمالا «همتراز با بخشهای در حال توسعه اروپای غربی» بوده است. البته آمار چندان دقیقی از میزان مرگومیر در هند پیش از استعمار وجود ندارد؛ اما اگر تعداد مرگ و میرها مشابه انگلستان قرون 16 و 17 فرض شود (27.18مرگ در هر 1000 نفر)؛ آن وقت میزان تلفات در دوره چهل ساله 1881 تا 1920 به حدود 165میلیون نفر خواهد رسید.
هرچند تعیین میزان دقیق مرگ و میرها امکانپذیر نیست؛ با این حال آشکار است که در حدود 100میلیون نفر در اوج استعمار بریتانیا جان باختهاند. این تراژدی یکی از بزرگترین تلفات ناشی از استعمار در تاریخ ثبتشده بشر است. رقمی باور نکردنی که از مجموع قربانیان همه قحطیهای اتحاد شوروی، چین مائوئیستی، کره شمالی، کامبوجِ «پل پوت» و اتیوپی «منگیستو» بیشتر است.
اینکه چگونه بریتانیاییها سبب این تلفات عظیم شدند، به عوامل مختلفی بستگی داشت. استعمارگران عملا بخش تولید را نابود کردند. قبل از استعمار، هند یکی از بزرگترین تولیدکنندگان صنعتی جهان بود و منسوجات باکیفیتش را به اقصی نقاط عالم صادر میکرد. واقعیت این است که پارچه نه چندان مرغوب ساخت انگلستان هرگز نمیتوانست با مشابه هندیاش رقابت کند. همین است که همزمان با استیلای کمپانی بریتانیایی هند شرقی بر بنگال در 1757 اعمال تغییرات و دگردیسی ظالمانهای آغاز شد. طبق نظر «مادوسری موکرجی» (مورخ)؛ رژیم استعماری از یکسو با حذف تعرفههای واردات به کالاهای بریتانیا اجازه داد تا بازار داخلی هند را قبضه کنند و از سوی دیگر با بستن مالیاتها و عوارض گزاف به تولیدات داخلی؛ هندیان را نه تنها از صادرات پارچه، بلکه از تولید آن برای مصارف داخلی نیز ناتوان کرد.
تحت تاثیر این رژیم تجاری نابرابر، نسل تولیدکنندگان هندی رو به انقراض گذاشت و کشور عملا در مسیر صنعتیزدایی قرار گرفت. توفیق در اجرای این سیاست منفعتطلبانه استعماری سبب شد که رئیس کمپانی هند شرقی و چین در سال1840 و در جمع نمایندگان پارلمان انگلیس با تفاخر از تبدیل هند از کشوری مولد به محلی برای صادرات مواد خام سخن بگوید. خلق مزیتی فوقالعاده برای تولیدکنندگان انگلیسی که بهای آن را هند فقیرشده و مردمان بیدفاع، بیمار و قحطیزدهاش میپرداختند.
از همه فاجعهبارتر اما برپایی سیستمی قانونی برای غارت ثروت هندیها بود. استعمارگران از جمعیت شبه قاره مالیات گرفته و از محل همین درآمد به خرید مواد خام آنها مانند غلات، پنبه، نیل و تریاک میپرداختند. شیوهای که عملا بهدست آوردن کالای هندیان را مجانی میکرد.
کالاهایی که بعدا در بریتانیا فرآوریشده و به خارج صادر میشد. یک منبع تامین مالی مطمئن و البته سهلالوصول برای توسعه صنعتی بریتانیا و مستعمرات مهاجرنشینی مانند ایالات متحده، کانادا و استرالیا.
سیستمی به غایت بیرحمانه و غیرانسانی و تحمیلی که هند را از کالاهایی به ارزش میلیاردها دلار خالی کرد. استعمارگران به معنای واقعی مشغول دوشیدن هند بودند. آنها حتی در روزگار خشکسالی، سیل و قحطی هم دستبردار نبودند و هندیان را ناگزیر به صادرات مواد غذایی میکردند. سیاستی که در نهایت سبب جان باختن میلیونها هندی بر اثر قحطیهای متعدد در اواخر سده نوزدهم شد.
نکته قابل تامل اینکه استعمارگران به وضوح از پیامد سیاستهایشان آگاه بودند. آنها در حالی که مرگ و میر میلیونها آدم گرسنه را میدیدند، هرگز مسیر متفاوتی در پیش نگرفته و به فاجعه در حال وقوع اهمیتی ندادند. آنها آگاهانه مردم را از حداقل منابع لازم برای بقا محروم کردند. بنابراین بحران مرگ و میر فوقالعاده در اواخر دوره «ویکتوریا» تصادفی نبود. به باور «مایک دیویس» (مورخ) سیاستهای امپراتوری بریتانیا «اغلب دقیقا معادل اخلاقی بمبهایی بود که از ارتفاع 18000پایی پرتاب میشدند.» پژوهش حاضر تایید میکند که سیاستهای استثماری بریتانیا با حدود 100میلیون مرگ در طول دوره 1920-1881 همراه بوده است. این یک مورد روشن و با سبقه حقوقی غیر قابل خدشه برای دریافت غرامت خواهد بود. چنانکه پس از جنگ جهانی دوم، آلمان ناگزیر به پذیرش پرداخت غرامت به قربانیان «هولوکاست» شد و اخیرا موافقت کرد که بهدلیل جنایات استعماری اوایل قرن بیستم در نامیبیا غرامت بپردازد. همانطور که رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در نهایت ناگزیر به پرداخت غرامت به خانواده قربانیان سیاهپوست شد. هرچند تاریخ را نمیتوان تغییر داد و جنایات امپراتوری بریتانیا پاکشدنی نیست. با این حال دریافت غرامت میتواند به رفع محرومیت و نابرابری و سایر میراثهای ویرانکننده و نامبارک استعمار کمک کرده و گامی حیاتی در برپایی عدالت و التیام دردها و رنجهای ملل قربانی باشد.
نویسندگان: جیسون هیکل، استاد موسسه علوم و فناوری محیطی (ICTA-UAB) و عضو انجمن سلطنتی هنر.
دیلن سلیوان، پژوهشگر دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه مک کواری.
منبع: blogs.lse.ac.uk/humanrights
--> اخبار مرتبط گزارش گاردین از رشد فقر در انگلیس موانع سیاسی برای تحقق اهداف اقلیمی بریتانیا رهایی از تله فقر؛ چگونه؟ هند در فهرست 3 اقتصاد قوی جهان ؟ آدام اسمیت در آینه اهل سیاست
-
دوشنبه ۴ دي ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۹:۴۷
-
۸۲ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1119135/