سه شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴
اقتصاد ایران

پایداری تولید در پتروشیمی

پایداری تولید در پتروشیمی
بازار آریا - حسین صداقت* صنعت پتروشیمی ایران، به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی اقتصاد ملی، امروز در موقعیتی ایستاده است که می‌توان آن را ...
  بزرگنمايي:

بازار آریا - حسین صداقت* صنعت پتروشیمی ایران، به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی اقتصاد ملی، امروز در موقعیتی ایستاده است که می‌توان آن را نقطه عطفی میان تداوم گذشته و امکان آینده دانست.
این صنعت در دو دهه گذشته با توسعه قابل‌توجه ظرفیت‌های تولیدی، به‌ویژه در زنجیره گاز طبیعی، به یکی از بزرگ‌ترین بازیگران منطقه تبدیل شده است؛ اما در همان حال، ناپایداری در تامین خوراک، ضعف در تکمیل زنجیره ارزش و نبود چارچوب‌های اقتصادی پیش‌بینی‌پذیر، سایه‌ای از نااطمینانی بر آن انداخته است. در سال‌های اخیر، نوسان شدید در تامین خوراک گازی و مایع، ناشی از محدودیت‌های فصلی، کمبود گاز در زمستان و مشکلات صادراتی میعانات گازی، سبب شده تا برخی از مجتمع‌ها با کاهش ظرفیت تولید یا حتی توقف‌های مقطعی مواجه شوند. در چنین شرایطی، ایده طراحی سبد خوراک ترکیبی یا همان Hybrid Feedstock به عنوان راه‌حلی برای افزایش انعطاف‌پذیری و پایداری تولید مطرح شده است.
در جهان امروز، شرکت‌های پتروشیمی بزرگ مانند SABIC، BASF و Shell سال‌هاست از واحدهای دوخوراکه یا چند خوراکه استفاده می‌کنند تا در زمان تغییرات بازار و عرضه، میان خوراک‌های مختلف مانند اتان، پروپان، بوتان و نفتا جابه‌جایی انجام دهند. این قابلیت به آنها امکان می‌دهد که هزینه تولید را بهینه کنند و ریسک توقف تولید را کاهش دهند. در ایران نیز از نظر فنی، چنین امکانی وجود دارد، اما باید واقع‌بین بود: مجتمع‌هایی که با فناوری‌های خاص برای خوراک گازی طراحی شده‌اند،
به سادگی قابل تغییر به خوراک مایع نیستند. تغییرات لازم در طراحی کوره‌ها، مبدل‌ها، تجهیزات تصفیه و سیستم‌های کنترلی، سرمایه‌گذاری‌های سنگینی می‌طلبد که در بسیاری از موارد از منظر اقتصادی توجیه‌پذیر نیست. در نتیجه، انعطاف خوراکی بیشتر باید در طرح‌های توسعه‌ای آینده دیده شود تا در واحدهای موجود. در واحدهای جدید، اگر از ابتدا طراحی بر مبنای خوراک ترکیبی صورت گیرد، می‌توان هم‌زمان از منابع مختلف خوراک استفاده کرد و در شرایط نوسان بازار یا محدودیت عرضه، پایداری تولید را حفظ نمود.
با این حال، مساله تنها فنی نیست؛ بلکه به اقتصاد خوراک نیز برمی‌گردد. زمانی که تفاوت قیمت میان خوراک‌های گازی و مایع در ایران از منظر نرخ واقعی (با در نظر گرفتن نرخ ارز آزاد) کاهش یافته یا در برخی فصول حتی معکوس می‌شود، انگیزه اقتصادی برای تغییر خوراک نیز از بین می‌رود. اگر دولت سیاست قیمتی خود را به گونه‌ای تنظیم کند که اختلاف قیمتی واقعی و پایداری میان انواع خوراک‌ها وجود داشته باشد، آنگاه واحدهای جدید می‌توانند با طراحی ترکیبی از این مزیت بهره‌مند شوند. در غیر این صورت، جذابیت اقتصادی این مدل از بین می‌رود و دوباره همه مجتمع‌ها به سمت یک خوراک خاص متمایل می‌شوند؛ همان وضعیتی که امروز شاهد آن هستیم.
از سوی دیگر، رکود در طرح‌های توسعه پایین‌دستی که با هدف تکمیل زنجیره ارزش طراحی شده بودند، نشانه‌ای از بحران عمیق‌تری است که ریشه در مدل اقتصادی و سیاست‌های قیمتی دارد. در سال‌های اخیر، بسیاری از طرح‌های پتروشیمیایی با نرخ بازگشت سرمایه‌ای کمتر از حداقل استانداردهای جهانی متوقف مانده‌اند. دلیل اصلی این امر نه فقدان تقاضا، بلکه ناپایداری و غیرقابل پیش‌بینی بودن سیاست‌های دولت در حوزه قیمت خوراک، محصولات و نرخ ارز است.
درحالی‌که در کشورهای پیشرو، نظام قیمت‌گذاری خوراک بر اساس شاخص‌های منطقه‌ای و فرمول‌های شفاف تنظیم می‌شود، در ایران تعیین قیمت‌ها اغلب تابع تصمیمات مقطعی است و همین امر ریسک سرمایه‌گذاری را به شدت افزایش می‌دهد. سرمایه‌گذار داخلی یا خارجی در فضایی که نمی‌تواند جریان نقدی آینده پروژه را پیش‌بینی کند، طبعا تمایلی به ورود ندارد. از همین روست که حتی در مناطق دارای زیرساخت کامل مانند عسلویه و ماهشهر، بسیاری از طرح‌ها سال‌ها در مرحله اولیه باقی مانده‌اند. در کنار ناپایداری قیمتی، مشکل دیگر در طراحی مدل اقتصادی پروژه‌ها نهفته است.
بسیاری از طرح‌های پایین‌دستی در ایران با مقیاس کوچک و فناوری‌های قدیمی طراحی شده‌اند و از صرفه‌های ناشی از مقیاس برخوردار نیستند. این در حالی است که در جهان امروز، رقابت در صنعت پتروشیمی بر پایه مقیاس، بهره‌وری و یکپارچگی زنجیره شکل گرفته است. واحدی که نتواند هزینه‌های خود را در سطح رقابتی نگه دارد، حتی با خوراک ارزان نیز در بلندمدت پایدار نخواهد ماند. بنابراین بازنگری در مدل طراحی و تامین مالی پروژه‌ها ضروری است. مشارکت بخش خصوصی واقعی، استفاده از مدل‌های کنسرسیومی و ایجاد خوشه‌های صنعتی پیرامون مجتمع‌های بزرگ می‌تواند ریسک و هزینه را کاهش و نرخ بازگشت سرمایه را افزایش دهد.
اما شاید مهم‌تر از همه این مسائل، جهت‌گیری کلان صنعت است. ایران در حال حاضر به مرحله‌ای رسیده که ظرفیت اسمی تولید محصولات پایه مانند متانول، اوره و پلی‌اتیلن از تقاضای داخلی فراتر رفته است. مازاد تولید، ضمن فشار بر بازارهای صادراتی و کاهش قیمت، باعث شده که ارزش افزوده واقعی صنعت کاهش یابد. تداوم این وضعیت به معنای «تولید برای تولید» است؛ مدلی که در نهایت به خام‌فروشی در قالب محصولات نیمه‌خام منجر می‌شود. مسیر آینده صنعت پتروشیمی ایران باید از تولید حجمی به تولید ارزش‌محور و تخصصی تغییر جهت دهد. این تحول تنها با تغییر سیاست و نگرش ممکن است؛ یعنی تمرکز بر تولید محصولات میان‌دستی و نهایی که ارزش افزوده بالاتر و کاربرد گسترده‌تری در صنایع پایین‌دستی دارند.
برای مثال، به جای توسعه بی‌پایان واحدهای متانول و اوره، باید زنجیره‌های بعدی آنها فعال شود؛ از متانول به الفین‌ها، پروپیلن و پلیمرهای خاص، یا از اوره به محصولات شیمیایی کشاورزی و افزودنی‌های صنعتی. این مسیر نه‌تنها اشتغال‌زایی و درآمدزایی بیشتری دارد، بلکه کشور را از وابستگی به صادرات کالاهای کم‌ارزش و پرنوسان رها می‌سازد. لازمه تحقق این هدف، ایجاد پارک‌های پتروشیمی و خوشه‌های صنعتی در مجاورت مجتمع‌های مادر است تا صنایع پایین‌دستی بتوانند از مزیت خوراک، انرژی، حمل‌ونقل و زیرساخت مشترک استفاده کنند. در کنار این اقدامات ساختاری، باید نگاه صنعت را به سمت محصولات تخصصی‌تر و دانش‌محور سوق داد. تولید مواد شیمیایی خاص، رزین‌های مهندسی، افزودنی‌ها و پلیمرهای هوشمند، نه تنها سودآورتر است بلکه ایران را در مسیر هم‌سطح شدن با تولیدکنندگان پیشرفته قرار می‌دهد.
تحقق این هدف بدون سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه و همکاری میان صنعت و دانشگاه ممکن نیست. امروز در بسیاری از کشورها، ارزش افزوده اصلی در نوآوری فرمولاسیون، طراحی محصول و مالکیت فکری نهفته است، نه صرفا در تولید فیزیکی مواد. در سطح سیاستگذاری نیز ضروری است دولت نقش خود را از «بازیگر قیمت‌گذار» به «تنظیم‌گر فضای رقابتی و پیش‌بینی‌پذیر» تغییر دهد. ثبات در سیاست‌های خوراک، شفافیت در فرمول قیمت‌گذاری، حمایت از توسعه فناوری و تضمین خرید محصولات نوآورانه، ابزارهایی هستند که می‌توانند مسیر گذار از تولید حجمی به تولید هوشمند را هموار کنند.
اگر این اصول در چارچوب برنامه هفتم توسعه جدی گرفته شود، می‌توان انتظار داشت که صنعت پتروشیمی ایران بار دیگر در مدار رقابت‌پذیری جهانی قرار گیرد؛ نه به عنوان صادرکننده مواد اولیه، بلکه به عنوان تولیدکننده محصولات با ارزش افزوده بالا که نقش آن در رشد اقتصادی و صنعتی کشور تعیین‌کننده است. در نهایت، پایداری تولید در صنعت پتروشیمی تنها با تداوم جریان خوراک تامین نمی‌شود؛ بلکه به پایداری در سیاست، اقتصاد و فناوری وابسته است. طراحی سبد خوراک ترکیبی می‌تواند یکی از اجزای این پازل باشد، اما نه تمام آن. اگر این طرح در کنار اصلاح سیاست‌های قیمتی، توسعه زنجیره‌های پایین‌دستی، ایجاد خوشه‌های صنعتی و حرکت به سوی تولید دانش‌بنیان قرار گیرد، آنگاه می‌توان گفت صنعت پتروشیمی ایران از مرحله توسعه کمی عبور کرده و وارد دوره بلوغ و ارزش‌آفرینی واقعی شده است.
* کارشناس صنعت پتروشیمی


نظرات شما