بازار آریا - سید رشید شاهچراغ* در روزهای اخیر، درگیری نظامی کوتاهمدت میان ایران و اسرائیل با برقراری آتشبس به پایان رسیده است؛ بحرانی 12روزه که برخی آن را یکی از مهمترین رویدادهای ژئوپلیتیک ایران و منطقه خاورمیانه میدانند. اگرچه کانون این واقعه در سطح سیاسی و امنیتی قرار داشت، اما تاثیرات آن بهسرعت به حوزههای اقتصادی، اجتماعی و بهویژه فضای کسب و کار کشور نیز سرایت کرد. پس از کرونا، این درگیری نظامی در زمره مهمترین رخدادهای سراسری کشورمان است. پیامدهای این دو بحران (جنگ اخیر و بحران کرونا) برای بسیاری از بنگاهها سنگین، پیشبینیناپذیر و گاه فلجکننده بوده است. این حوادث، مجموعهای از چالشهای تجاری و مدیریتی را برای کسب و کارهای خصوصی رقم زدند؛ از اختلال در زنجیره تامین و تامین نقدینگی گرفته تا بیثباتی در منابع انسانی و ناپایداری فرآیندهای عملیاتی.
کسب و کارهایی که طی سالهای اخیر در بازار حضور داشتهاند و توانستند به همت مدیران خود، این دو بحران را مدیریت کنند و به تعبیری تاب بیاورند. در دل این کسب و کارها، مدیرانی را میبینیم که بیسر و صدا، اما با چنگ و دندان، سازمان یا تیم خود را از این توفانها عبور دادهاند. این مدیران تنها به «بقا» بسنده نکردهاند؛ بلکه در دل بحران، تصمیمگیری کردهاند، کنترل اوضاع را حفظ و تیمهای خود را منسجم نگه داشتهاند و گاه حتی راهکارهای نوینی برای ادامه مسیر یافتهاند.
تجربیات زیسته این افراد و کسب و کارها، امروز سرمایهای مهم برای اقتصاد ایران محسوب میشود. در نگاه اول شاید چنین به نظر برسد که این کسب و کارها صرفا باقی ماندهاند یا پس از این حوادث همچنان فعال هستند، اما اگر واقعبین باشیم، «دوام آوردن» در شرایط پرابهام و پرریسک، مهارتی پیچیده و ارزشمند است.
مدیری که در دوران کرونا، با زنجیره تامین ازهمپاشیده، تعطیلی ناگهانی، پرسنلی پراکنده و بازاری سردرگم توانست تصمیمهای درست بگیرد، تجربهای زیسته دارد که انتقال آن در هیچ دوره آموزشی ممکن نیست. همچنین مدیری که در خرداد 1404، در میان قطعی ارتباطات، اختلال در شبکهها، افت امنیت روانی کارکنان و توقف ناگهانی برخی فعالیتها، باز هم توانست کنترل اوضاع را حفظ کند، خود به تنهایی گنجینهای از دانش مدیریتی است. متاسفانه در فضای رسمی اقتصاد و سیاستگذاری کشور، کمتر نهادی به ثبت و شنیدن تجربههای مدیرانی که در دل بحرانها ایستادگی کردهاند، توجه نشان میدهد. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان، چنین تجربههایی نهتنها مستند میشوند، بلکه به منابع الهام و مبنای سیاستگذاریهای آینده تبدیل میشوند و نقش مهمی در تربیت نسل بعدی مدیران ایفا میکنند.
در طول دهههای گذشته، بخش عمده درآمد کشور مبتنی بر فروش نفت بود، به همین دلیل اهمیت بنگاههای خصوصی آنچنان که شایسته بود، در نگاه مدیریت کلان کشور جایگاهی نداشت. اما در سالهای اخیر سیاستهای بودجهریزی غیرنفتی و تکیه بر درآمدهای مالیاتی، که نسبت به درآمد نفت دستیافتنیتر و نقد هستند، ایجاب میکند بقا و پایداری کسب و کارها و بنگاههای کوچک و متوسط بخش خصوصی بیش از پیش مورد توجه دولتها قرار گیرد.
چطور ممکن است مدیرانی که دو بحران بزرگ را پشت سر گذاشتهاند و همچنان استوار ایستادهاند، نه در رسانهها شناخته شوند، نه در سیاستگذاریها جدی گرفته شوند و نه حتی در حلقههای حرفهای مدیریتی مورد مشورت قرار گیرند؟
این مدیران ویژگیهای ممتازی دارند که در ادامه به برخی اشاره میشود:
آنها آموختهاند چگونه در شرایط ابهام تصمیم بگیرند. مهارت اولویتبندی در کمبود منابع را کسب کردهاند.
به این درک رسیدهاند که منابع انسانی در بحران از ابزار مهمتر است و سیاستهای حفظ و پایداری نیروی انسانی را به صورت عملیاتی اجرا کردهاند. از همه مهمتر، تجربه کردهاند که حتی در اوج فشار هم میتوان راهی برای تداوم فعالیت یافت.
در میان بحرانهایی نظیر جنگ یا حوادث محیطی، شاهد هستیم که بسیاری از سرمایهگذاران خارجی و شرکتهای بینالمللی با اتخاذ استراتژیهای خروج از بازار، کشور را ترک میکنند. اما کسب و کارهایی هستند که حتی در شرایط پرریسک جنگ و کرونا با تدبیرهایی هوشمندانه نهتنها حضور خود در بازار را حفظ کردهاند، بلکه به ارائه خدمات به مشتریان ادامه دادهاند.
اگر سیاست کلان کشور بر افزایش درآمدهای مالیاتی و بهبود محیط کسب و کار استوار است، نیاز داریم این تجربههای ارزشمند را به جامعه کسب و کار و سایر فعالان اقتصادی انتقال دهیم. این تجربیات نباید محدود به افراد یا سازمانهای خاص بماند؛ باید دیده شوند، شنیده شوند، ثبت و به بخشی از دانش مدیریتی ایران تبدیل شوند. در برنامه وزیر اقتصاد، دکتر مدنیزاده، به اصلاحات ساختاری و رویکردی در فضای اقتصادی ایران اشاره شده است. این رویکرد ارزشمند نهتنها مستلزم تکیه بر منابع طبیعی مانند نفت، گاز، معادن و دریاهاست، بلکه نیازمند نگاه ویژه به مدیران و کسب و کارهایی است که راز بقا در شرایط پرریسک و مبهم را یافتهاند و توانستهاند سازمانهای پایداری ایجاد کنند. مدیران و تجربیاتی که توانستهاند بنگاههای اقتصادی را در بحرانهای مختلف سرپا نگه دارند، میتوانند به توانمندسازی سایر کسب و کارهای آسیبپذیر کشور کمک کنند. اگر تجربه عملی این مدیران به عنوان دارایی ملی تلقی شود، شاهد تحولات مثبتی در آینده اقتصادی کشور خواهیم بود.
* تحلیلگر حوزه کسب و کار