تداوم برجام مهمتر از خود برجام/ اقتصاد ایران با تورم خو گرفته است
اقتصاد ايران
بزرگنمايي:
بازار آریا - ایسنا/اصفهان عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان معتقد است: مذاکرات برجام اولاً یک معادله چندوجهی است و نباید حوزه سیاست خارجی خود را به برجام تقلیل دهیم، ثانیاً حداقل از حیث اقتصادی، نه خود برجام، بلکه تداوم آن برای اقتصاد ایران باید واجد اهمیت دیده شود.
به عقیده بسیاری از فعالان و کارشناسان اقتصادی، طولانی شدن مذاکرات برجام شرایطی را رقم زده که موجب نااطمینانی در فضای کسب و کار و سرمایهگذاری شده است.
از نظر عباس حاتمی، استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه اصفهان، مذاکرات برجام فرسایشی شده و نااطمینانی از عدم حل مسئله برجام برای فضای کسبوکار ایران، شبیه سمی مهلک و کشندهای است که بیمار خود را بهتدریج از پا درمیآورد. درهرحال مذاکرات برجام باید تعیین تکلیف شود. از سوی دیگر اولویت اصلی دولت در وضعیت کنونی ایجاد ثبات اقتصادی و در این میان بهطور مشخص، کنترل نرخ تورم است. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی ایسنا با عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان است.
باوجود تلاشهای دولت در تثبیت قیمتها، اما امروز در بازار شاید نوسانات قیمتی هستیم.
باید توجه داشت منطقی که در ساخت اقتصادی ایران رواج قابلتوجهی دارد، منطق سیاسی است. در ایران از لحاظ تاریخی، دولت در اقتصاد دخالت داشته است و دولت خود را در این حوزه قیم تصور کرده است. بهعبارتیدیگر در اینجا نهاد سیاسی به نام دولت در نهاد اقتصادی یعنی بازار خود را مجاز به دخالت دانسته و حتی خود را ذیحق به چنین کاری دیده است. بالطبع وجهی از این دخالت، دخالت در قیمتگذاری یا نظام قیمتگذاری دستوری بوده است. در این وضعیت عموماً منطق اقتصادی باز به تابعی از منطق سیاسی تبدیل میشود و اقتصاد در سایه سیاست قرار میگیرد.
یعنی امروز اقتصاد در سایه سیاست قرار دارد؟
دقیقاً؛ همین وضعیت در مورد رابطه میان اقتصاد و سیاست خارجی وجود دارد. در دنیای امروزی سیاست خارجی اساساً در خدمت توسعه اقتصادی است. در دنیا سیاست تا حد زیادی فرع و اقتصاد مبنا است. این همان چیزی است که امروزه تحت عنوان سیاست خارجی توسعهگرا دیده میشود. بهعبارتدیگر در دنیا قاعده تقدم و تفوق منطق اقتصاد بر سیاست وجود دارد، اما در ایران غلبه منطق سیاست بر اقتصاد رواج دارد. در بسیاری از کشورها، سفرا به پیشنهاد بخش خصوصی به وزارت امور خارجه معرفی میشوند، اما در ایران بین بدنه وزارت خارجه و بخش خصوصی چنین رابطهای قابلتصور نیست.
برای بهبود شرایط اقتصادی دولت در این شرایط چه سیاستی باید اعمال کند؟
در ابعاد کلی تغییر نگرش ضروری است. در این نگرش، وزنی که به متغیرهای قضایی و سیاسی در اقتصاد ایران داده میشود باید تغییر یابد. درست است که امر سیاسی در همه جای دنیا در حیات اقتصادی حضور دارد، اما این حضور بیشتر تنظیمی، تعریف شده و محدود است. اما در ایران اهمیت امر سیاسی در شئون اقتصاد بسیار بالا است. بر همین اساس وزن و اهمیت امر سیاسی در شئون اقتصادی در ایران باید به طرز محسوسی کاهش یابد. همین موضوع در خصوص نگرش قضایی به اقتصاد نیز وجود دارد. باید نگرش پررنگ قضایی به حوزه اقتصادی تعدیل شود. در قدم بعدی به نظر میرسد دولت باید نظام اولویتبندی مسائل خود را شناسایی و بر همین اساس برنامههای اقدام خود را در مقاطع کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تعیین کند.
در این شرایط اولویت اصلی دولت برای بهبود شرایط اقتصادی چیست؟
به نظرم اولویت اصلی دولت در وضعیت کنونی ایجاد ثبات اقتصادی و در این میان بهطور مشخص، کنترل نرخ تورم است. دقیقاً مشخص نیست برنامههای اقدام دولت برای کنترل نرخ تورم در کوتاهمدت و میانمدت کدام است؟ دومین اولویت حل مسئله برجام و تدارک یک سیاست خارجی توسعهگرا است که با موضوع اول کاملاً در ارتباط است. به نظر میرسد مذاکرات برجام فرسایشی شده است و شیوه «مذاکره برای مذاکره» در پیش گرفته شده است. حداقل از منظر اقتصادی این وضعیت برای فضای کسبوکار یک سم مهلک است. نااطمینانی که عدم حل مسئله برجام برای فضای کسبوکار ایران ایجاد کرده، شبیه به سمی مهلک و کشندهای است که دارد بیمار خود را بهتدریج از پا در میآورد. درهرحال مذاکرات برجام باید تعیین تکلیف شود.
اگر مذاکرات برجام به نتیجه نرسد چه شرایطی پیش روی اقتصاد کشور است؟
در وضعیت فعلی معادله برجام چند مجهوله است، درحالیکه قبلاً موضوع برجام تا حد زیادی دو مجهوله است. بنابراین در این وضعیت اینکه بخواهیم بگوییم موفق میشویم یا نه پیشبینی دشواری است. همینطور برجام تابع منطقهای سهگانه اقتصادی، سیاسی و امنیتی است. جنگ اوکراین نیز بر پیچیدگی این موضوع افزوده است و اکنون علاوه بر آمریکا، روسیه هم در معادلات مزبور نقش پررنگتری یافته است. به نظر میرسد حداقل روسیه از لحاظ اقتصادی، سیاسی و امنیتی نباید موافق احیای برجام باشد. اتحادیه اروپا برعکس براساس منطقهای سهگانه فوق موافق احیای برجام است و موضع آمریکا نیز بین این دو در حال حرکت به وضعیت بیتفاوتی و ندیدن برجام بهعنوان یک اولویت مهم در سیاست خارجی است. تفاوت موضع اتحادیه اروپا با آمریکا در خصوص برجام نیز اساساً ماهیتی اقتصادی دارد. احیای برجام بالطبع نفت ایران را به بازارهای جهانی و اروپا سرریز خواهد کرد. مشخص است که اتحادیه اروپا در وضعیتی که به دلیل جنگ با اوکراین با بحران انرژی روبهرو است، باید تا چه اندازه موافق احیای برجام باشد. تمامی منطقهای سهگانه مزبور با شدت و درجه کمابیش متفاوتی سیال هستند. برای مثال هرگونه تغییر در معادله جنگ اوکراین ممکن است نیاز اروپا به انرژی را تغییر داده و تمایل آن به احیای برجام را بکاهد. بنابراین در این فضای سیال نمیتوان پیشبینی مشخصی از وضعیت برجام داشت.
و اگر برجام به نتیجه برسد؟
به نظر میرسد مسئله اصلی در مورد برجام نه خود آن، بلکه تداوم آن است که البته بحث بسیار مهمی است. بنابراین امضای برجام خود یک مسئله است، اما تداوم آن یک مسئله دیگر است. بنابراین سه حالت را میتوان تصور کرد. امضای برجام و عدم تداوم آن، امضای برجام و تداوم آن و شکست مذاکرات برجام. هر یک از این سناریوها میتواند تاثیرات متفاوتی بر روی اقتصاد ایران داشته باشد. وضعیت اول برای دردهای اقتصاد ایران حکم مُسکن را دارد و بنابراین اجازه تنفسی کوتاه را به اقتصاد ایران میدهد. در این وضعیت ایران میتواند نفت بیشتری بفروشد، دولت کسری بودجه خود را تامین کند و دولت از طریق کنترل نرخ تورم، ثبات اقتصادی نیمبندی را ایجاد کند. بالطبع در این وضعیت انتظار تحولات عمیقتر در حوزه اقتصاد مثلاً سرمایهگذاری خارجی و حتی داخلی در ابعاد گسترده و رشد اقتصادی پایدار محقق نخواهد شد. بنابراین به نظر میرسد از منظر اقتصادی مسئله مهم در مذاکرات برجام تداوم پایبندی به آن باشد و تداوم آن است که ارزش اقتصادی دارد. بالطبع تداوم برجام نیز موضوعی پیچیده است و به طرز عمل تمام ذینفعان در حوزهای گستردهتر مانند سیاست خارجی بستگی دارد. در مورد ایران نیز بالطبع حداقل بخشی از تداوم برجام به نوع سیاست خارجی بستگی پیدا میکند. بنابراین بهجای آنکه میان وضعیت اقتصادی ایران و برجام ارتباط وثیقی ببینیم، باید میان نوع سیاست خارجی و وضعیت اقتصادی ایران چنین رابطهای را متصور باشیم. بالطبع شکست مذاکرات حداقل از منظر اقتصادی ایران را با مشکلاتی مواجه میکند.
اگر برجام احیا نشود باید انتظار تورم گسترده داشته باشیم؟
در مورد تورم در ایران ابتدا باید به چند مسئله اشاره کرد. اول اینکه تورم در دنیا مسئلهای حل شده است. طی بیست سال گذشته متوسط نرخ تورم در جهان حدود 3 درصد بوده است. این میانگین در مورد کشورهای خاورمیانه نیز مصداق داشته است. برای ایران این عدد برای بازه زمانی مورد اشاره حدود 20 درصد بوده است. بنابراین میانگین نرخ تورم در ایران بیش از 6 برابر میانگین جهانی بوده است. اکنون در ایران ما با وضعیتی روبرو هستیم که میتوان آن را «خو گرفتگی با تورم» نامید. شوربختانه تورم به بخشی از زندگی اقتصادی در ایران تبدیل شده است. اما این تنها یکطرف موضوع است. زمانیکه شما طی چهار پنج سال گذشته نرخ تورم 40 درصدی را تجربه کردهاید، دیگر هر نوع افزایش تورم حتی در درصدهای پایین نیز ممکن است بسیار دردسرساز باشد. در این شرایط تابآوری اقتصادی در برابر تورم کاهش پیدا میکند. در این وضعیت مثلاً ممکن است رشد 30 و 40 درصدی تورم برای مردم در سالهای 99 قابلتحمل باشد، اما در سال 1401 حتی نرخ تورم 20 درصد نیز برای ساخت اجتماع دیگر قابلتحمل نیست.
انتهای پیام
-
شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۵:۱۱
-
۶۰ بازديد
-
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/702304/