بازار آریا - دنیای اقتصاد : طی روزهای اخیر مطالبی از قول یورگن لوکادیا، مهاجم پیشین پرسپولیس در گفتوگو با رسانههای هلندی منتشر شده که برای بسیاری از مخاطبان در ایران آزاردهنده بوده است. خبرگزاریهای داخلی هم اقدام به برگردان این مصاحبه به زبان فارسی کردند که به عنوان مثال گوشههایی از آن را میتوانید به نقل از ایسنا بخوانید: «همه ما فیلمهایی میبینیم و میدانیم که آنجا اتفاقات زیادی میافتد. وقتی پرسپولیس به من پیشنهاد داد ابتدا میخواستم بدانم که آیا ایران امن است یا خیر و با همتیمی سابقم علیرضا جهانبخش تماس گرفتم.
او گفت که ایران امن است و همچنین گفت که پرسپولیس یک باشگاه خوب است؛ جایی که حقوقها همیشه سر وقت پرداخت میشود. کمی انگار در سال ۱۹۹۳ زندگی میکردند. همه جا خاک میبینید! ماشینها، خانهها و بیمارستانها قدیمی بودند. امکانات باشگاه نیز ناامیدکننده بود. یک استادیوم کوچک، یک سالن ورزشی کوچک و حتی دوشهای حمام هم عالی نبودند، اما به هر حال به عنوان یک خارجی چه میتوانم بگویم؟ اوضاع در بین آماتورها در هلند بهتر بود.»
طبیعتا خواندن و شنیدن این حرفها برای ما ایرانیها خوشایند نیست. همه ما دوست داریم از وطنمان با بهترین و شیکترین تعابیر یاد شود. حتی شاید همین اظهارات لوکادیا هم تا حدی اغراقآمیز به نظر برسد، به ویژه که او مثل دیگر بازیکنان خارجی فوتبال ایران در مناطق اعیاننشین شهر اسکان داده شده و اساسا لوکسترین مدل زندگی در ایران را تجربه کرده بود. با این حال، حقیقت آن است که گاهی چنین تصویری از ما به جهانیان ارائه میشود و این عمیقا غمانگیز و مایوسکننده است.
بخشی عمومی داستان، قابل بحث است. اینکه همه جا خاک دیده میشود، خودروها قدیمی هستند یا ساختمانها فرسودهاند. هر کسی میتواند در این مورد قضاوتی داشته باشد. شاید برخی گمان کنند مهاجم هلندی پیاز داغش را زیاد کرده و برخی دیگر، این توصیف را واقعی بدانند. هر چه هست، بیگمان نقش تحریمهای شدید بینالمللی و فقیرتر شدن مردم ایران را در شکلگیری این فضا نمیتوان نادیده گرفت. با این حال دستکم در مورد فضاهای ورزشی دقیقا میدانیم که او راست میگوید و حق دارد.
کلام تلخ و تند امثال لوکادیا، تاوان سالها اهمال و کاهلی ماست؛ جایی که خودمان را به کمترین امکانات عادت دادیم و از یاد بردیم این آبروی کشور ماست که حراج میشود. درحالیکه تیمهای بیهوادار قطر و امارات چندین و چند زمین تمرین و ورزشگاه لوکس اختصاصی در اختیار دارند، پرسپولیس و استقلال با وجود برخورداری از چنددهمیلیون هوادار، در حسرت یک زمین چمن صاف به سر میبرند. این تیمها گاهیمیلیون دلاری هزینه میکنند و بازیکن خارجی میگیرند، اما حتی اگر تصادفا این مهرهها از کیفیت خوبی برخوردار باشند –چنان که مثلا لوکادیا بود- میبینیم که در نهایت چه قضاوتی پیرامون امکانات ما دارند و چطور به ما نگاه میکنند؛ مثل مردمانی که در سال ۱۹۹۳ زندگی میکنند!
همه جای دنیا میکوشند تا بهترین تصویر را از خودشان به جهانیان ارائه کنند. به عربستانیها نگاه کنید که چگونه همزمان با جدی گرفتن نوسازی کشورشان، بهترین ستارههای فوتبال دنیا را استخدام کردهاند تا سفیران معرفی این پیشرفتها باشند. در ایران اما اولین تصویری که از خیلی از بازیکنان خارجی به بیرون مخابره میشود، مواجهه آنها با فیلترینگ است و بعد هم چیزهایی که بخشی از آن در مصاحبه لوکادیا دیده شد. تازه مهاجم هلندی خوشاقبال بود که آن زمان ورزشگاه آزادی را داشتیم و سعادت آشنایی با حماسه استادیوم قلعه حسن خان را پیدا نکرد؛ زمینی که خوسلو، بازیکن سرشناس الغرافه قطر با خنده از آن فیلمبرداری میکرد!