بازار آریا - محمدمهدی بهشتینژاد* تصمیم اخیر نهاد ناظر بازار سرمایه مبنی بر تعیین حجم مبنا معادل یک سهم برای نمادهای معاملاتی بورس تهران و فرابورس ایران را میتوان یکی از جسورانهترین اصلاحات ریزساختاری سالهای اخیر بازار سرمایه دانست. این تصمیم، اگرچه در نگاه نخست ساده به نظر میرسد، اما از منظر کارآیی بازار، نقدشوندگی و فرآیند کشف قیمت، واجد پیامدهای مهم و بعضا تعیینکنندهای است که ارزیابی دقیق آن ضرورت دارد.
حجم مبنا در زمان طراحی خود، با هدف جلوگیری از نوسانات مصنوعی قیمتها، محدودسازی رفتارهای سفتهبازانه و کاهش امکان دستکاری قیمت در نمادهای کمعمق و با سهام شناور پایین معرفی شد. در واقع، فلسفه وجودی این ابزار، حمایت از ثبات بازار در شرایطی بود که زیرساختهای نظارتی، عمق بازار و ابزارهای کنترلی امروز وجود نداشت. با این حال، تجربه سالهای اخیر نشان داد که این ابزار بهویژه در نمادهای بزرگ، دارای سهام شناور مناسب و ارزش معاملات بالا، بهتدریج کارآیی خود را از دست داده و حتی در مواردی به مانعی برای کارکرد صحیح بازار تبدیل شده است.
در بخش قابلتوجهی از نمادهای بازار، حجم مبنا عملا موجب کند شدن تعدیل قیمتها، ایجاد گسست زمانی در واکنش قیمت به اطلاعات جدید و کاهش سرعت کشف قیمت تعادلی شده بود. در چنین شرایطی، قیمت پایانی لزوما بازتابدهنده واقعیت عرضه و تقاضای روزانه نبود و این موضوع، بهویژه برای سرمایهگذاران حرفهای و نهادهای مالی، هزینههای معاملاتی پنهان و ریسک تصمیمگیری را افزایش میداد. از این منظر، میتوان گفت که حجم مبنا بهجای ایفای نقش تثبیتکننده، در مواردی به عاملی برای کاهش کارآیی عملیاتی بازار سرمایه بدل شده بود.
حذف عملی حجم مبنا، بهطور طبیعی میتواند به افزایش نقدشوندگی، روانتر شدن معاملات و بهبود فرآیند کشف قیمت منجر شود. در بازاری که قیمتها سریعتر و دقیقتر به اطلاعات واکنش نشان میدهند، تخصیص منابع کارآتر انجام شده و جذابیت بازار برای سرمایهگذاران بلندمدت و حرفهای افزایش مییابد. این امر بهویژه در شرایطی که بازار سرمایه نیازمند بازسازی اعتماد و افزایش مشارکت سرمایهگذاران است، از اهمیت دوچندانی برخوردار است.
با این حال، باید توجه داشت که حذف حجم مبنا، بهتنهایی تضمینکننده بهبود پایدار کارآیی بازار نخواهد بود. این تصمیم زمانی میتواند به نتایج مطلوب منجر شود که با حمایت همهجانبه سایر ارکان بازار سرمایه همراه باشد. تقویت نظام بازارگردانی، ارتقای ابزارهای نظارتی هوشمند، برخورد موثر با دستکاری قیمت و معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی، توسعه ابزارهای مشتقه و پوشش ریسک، و همچنین افزایش شفافیت اطلاعاتی شرکتها، مکملهای ضروری این اصلاح ریزساختاری محسوب میشوند.
در مجموع، حذف حجم مبنا را میتوان گامی رو به جلو در مسیر حرکت بازار سرمایه ایران به سمت استانداردهای کاراتر و بالغتر دانست؛ اقدامی که اگرچه جسورانه است، اما در صورت تداوم اصلاحات نهادی و ساختاری، میتواند به تعمیق بازار، افزایش کارآیی و ارتقای نقش بازار سرمایه در تامین مالی اقتصاد منجر شود. اکنون بیش از هر زمان دیگری، هماهنگی و همافزایی میان نهاد ناظر، بورسها، نهادهای مالی و فعالان حرفهای بازار برای بهرهبرداری حداکثری از این تصمیم ضروری به نظر میرسد.
* کارشناس بازارهای مالی