پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۴
اقتصاد ایران

دو رسانه بین‌المللی تشدید خشکسالی در ایران را بررسی کردند

نسخه نجات از تنش آبی

نسخه نجات از تنش آبی
بازار آریا - دنیای‌ اقتصاد: تا جایی که به وضعیت کنونی ما مربوط می‌شود، می‌توان گفت بحران کنونی کم‌آبی در ایران، فراتر از یک خشکسالی ...
  بزرگنمايي:

بازار آریا - دنیای‌ اقتصاد: تا جایی که به وضعیت کنونی ما مربوط می‌شود، می‌توان گفت بحران کنونی کم‌آبی در ایران، فراتر از یک خشکسالی اقلیمی ساده است؛ این رویدادی است که با ضرباهنگ آهسته در حرکت بوده و دهه‌ها بی‌توجهی، تصمیمات متمرکز و خطاهای ساختاری، آن را به فلات مرکزی ایران کشانده است. درحالی‌که تحلیل‌ها غالبا به دنبال مقصران آنی و کوتاه‌مدت متمرکز است، باید اعتراف کرد ریشه‌های این وضعیت در ماهیت جامعه و شیوه ارتباط آن با طبیعت و منابعش نهفته است و این مساله همچنین پرسش‌هایی را درباره ارتباط این ماجرا و رویکردهای ایران در حوزه دیپلماسی پیش می‌کشد.
جامعه پراکنده کم‌آب؛ میراث ساختاری بحران
همایون کاتوزیان، جامعه ایران را به‌عنوان یک جامعه پراکنده کم‌آب (Dispersed Thirsty Society) تحلیل می‌کند. این چارچوب، جامعه‌ای را توصیف می‌کند که به‌شدت به منابع محدود آب وابسته است و فقدان نهادهای مستقل و طبقه متوسط نیرومند با حقوق تثبیت‌شده، آن را همواره درگیر چرخه ضعف حاکمیت قانون کرده است. در این مدل، دولت همواره به‌عنوان مالک مطلق منابع، از جمله آب، عمل کرده و مردم به‌عنوان توده‌ای با دسترسی ناپایدار و بدون حقوق تثبیت‌شده باقی مانده‌اند. به بیان دیگر، کاتوزیان استدلال می‌کند که کم‌آبی ذاتی فلات ایران، مدیریت منابع حیاتی (به‌ویژه آب) را به یک وظیفه بسیار متمرکز تبدیل کرده است. به عقیده کاتوزیان، فقدان حقوق مالکیت تثبیت‌شده برای مردم (یا همان جامعه پراکنده) در نهایت به فقدان حقوق محیط زیست تثبیت‌شده نیز منجر می‌شود.
در بحران کنونی آب ایران، این تحلیل بازتابی آشکار می‌یابد: پروژه‌های کلان سدسازی، حفر بی‌رویه چاه‌ها و طرح‌های انتقال آب، اغلب بدون توجه به مطالعات زیست‌محیطی و با هدف توسعه سریع صنعتی و کشاورزی متمرکز، صورت گرفته‌اند. همچنین،‌ تخصیص بی‌رویه آب برای کشاورزی با راندمان پایین و تمرکز بر کشت محصولات آب‌بر، به شکلی ناپایدار پیش رفته است. این امر، بیانگر اولویت دادن به سود اقتصادی کوتاه‌مدت در منطق جامعه پراکنده کاتوزیان است.
از سوی دیگر، آنچنان که فارن پالیسی در گزارش اخیر خود عنوان کرده، تهران روی دشت‌های آبرفتی دامنه کوه‌های البرز گسترده شده است (مخروط‌های پهن، شنی و ماسه‌ای که سیلاب‌ها را کند می‌کنند و آب را به داخل آبخوان نفوذ می‌دهند) و سپس آنها را با آسفالت و بتن مهر و موم کرد. به همین خاطر، باران، روان‌آب و ذوب برف دیگر به داخل زمین نفوذ نمی‌کنند تا آبخوان‌های تهران را دوباره شارژ کنند. این در حالی است که سایر شهرهایی که کمبود بارندگی مشابهی دارند، راه‌حل‌هایی برای این مشکل پیدا کرده‌اند: حوضچه‌های تغذیه در فرزنو، کالیفرنیا، آب را به زیر زمین هدایت می‌کنند. در کیپ تاون، آفریقای جنوبی، پس از هشدار «روز صفر» در سال 2018، حوضچه‌هایی برای جمع‌آوری سیلاب‌های فصلی ساخته شد. اما تهران برعکس عمل کرد: دشت‌های آبرفتی در آسفالت و بتن مهر و موم شد، آب توفان به عنوان ‌فاضلاب دور ریخته شد و هرگز یک برنامه واقعی تغذیه مصنوعی مدیریت‌شده آبخوان را پایدار نساخت.
فارن پالیسی در ادامه نوشت: مسوولان آب تهران و اکثر ساکنان آن تا زمانی که شیرها باز بودند، از گستره ویرانگر بحران آگاه نبودند. این وضعیت تنها در جایی برقرار است که منابع تحت مالکیت خصوصی بتوانند آن را پنهان کنند. مخازن پشت بام در ساختمان‌های مرتفع مرفه، قطع آب را کاهش می‌دهند و مقیاس واقعی مشکل را پنهان می‌کنند. این بلوک‌های مرتفع، مانند بقیه شهر، به منابع آب زیرزمینی وابسته‌اند، اما پمپاژ بیش از حد، آبرفت زیر آنها را فشرده می‌کند و در نتیجه، ترک‌هایی در ساختمان‌ها شروع به نمایان شدن می‌کنند. اهمیت این مساله از آن جهت است که پایتخت ایران روی چندین خط گسل قرار دارد و هنگامی که زلزله بزرگی رخ دهد که ژئوفیزیکدانان مدت‌هاست نسبت به آن هشدار داده‌اند، ساختمان‌هایی که بر اثر فرونشست زمین ضعیف شده‌اند، ممکن است فرو بریزند، با تلفاتی که به طور بالقوه به صدها هزار نفر می‌رسد. از سوی دیگر، کمبود آب به شدیدترین شکل به ساکنان مناطق حاشیه‌ای ضربه زده است.
سرمایه آبی
دویچه‌وله طی گزارشی به تاریخ 12 نوامبر با اشاره به وضعیت فعلی کم‌آبی در ایران نوشت: ایران اکنون شش سال متوالی خشکسالی را تجربه کرده است و مخازن آب تهران به پایین‌ترین سطح خود در دهه‌های اخیر رسیده است. بنا به گزارش‌ها، ساکنان تهران در هفت ماه گذشته مصرف آب خود را 12درصد کاهش داده‌اند، اما این میزان هنوز از هدف پیش‌بینی‌شده کمتر است. با توجه به شرایط اقلیمی و خشکسالی مداوم، این کاهش باید به حدود 20درصد برسد تا تامین آب تا زمستان تضمین شود. این در حالی است که به گفته کارشناسان محیط زیست، کاهش مصرف در بین مردم به هیچ وجه برای غلبه بر این بحران کافی نیست.
جودی دین و کای هرون، متفکران حوزه سیاست و اقلیم، در مقاله‌ای با عنوان ‌«انقلاب یا ویرانی» تاکید می‌کنند که بحران آب و اقلیم یک «ما»ی جهانی و یکسان نمی‌سازد و این مساله یک میدان مبارزه است. آنها استدلال می‌کنند که ویرانی اقلیمی (از جمله کم‌آبی) به شکلی نابرابر بر طبقات فرودست، به‌ویژه در جنوب جهانی و مناطق خشک‌تر مانند ایران، تاثیر می‌گذارد. استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی توسط چاه‌های غیرمجاز و صنایع آب‌بر (که اغلب توسط نخبگان یا نهادهای بانفوذ حمایت می‌شوند)، ثروت را برای عده‌ای متمرکز می‌کند.
دین و هرون، مفهوم «ویرانی» (Ruin) را به‌عنوان یک مسیر پیش روی جامعه امروز بشری توصیف می‌کنند، مسیری که در آن شکستن ساختارهای قدرت متمرکز ناممکن انگاشته می‌شود و به جای آن، تنها به سازگاری‌های فردی و تکنیکی بسنده می‌شود. بر این اساس، بحران آب یک مساله روان‌شناختی نیست که با احساس گناه حل شود، بلکه یک مساله سیاسی-اقتصادی است که با سازماندهی و دموکراتیزه کردن منابع باید رفع‌ورجوع شود.
راه‌حل: فراتر از مدیریت
راه برون‌رفت از این معضل، نیازمند تغییرات بنیادین است که از اصلاح صرف تکنولوژی آبیاری و ضعف مدیریتی فراتر می‌رود. پیش از هر چیز، دولت‌ها باید در مدیریت منابع دخالت کنند، اما نه به صورت گسترده و متمرکز، بلکه با تقویت نهادهای محلی و منطقه‌ای که واقعا نماینده مصرف‌کنندگان، کشاورزان و حافظان محیط زیست باشند. هدف در اینجا، فاصله‌گرفتن از منطق متمرکز ‌جامعه پراکنده کاتوزیان و حرکت به سوی یک مدل توسعه پایدار و عادلانه است. 
دموکراتیزه کردن منابع نکته دیگری است که باید بر آن تاکید کرد. همان‌طور که جودی دین و کای هرون نشان می‌دهند، تا زمانی که آب به‌عنوان ابزار برای تولید رانت و ثروت برای عده‌ای محدود باقی بماند، بحران ادامه خواهد داشت. توزیع قدرت و پاسخگویی به نفع جوامع محلی و شهروندان عادی مهم‌ترین تغییری است که باید صورت بگیرد تا آب به‌عنوان حق حیات و نه صرفا کالای اقتصادی در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، دیپلماسی آبی می‌تواند به عنوان یک ابزار استراتژیک برای مدیریت این بخش از بحران مورد استفاده قرار گیرد. ادامه وضعیت اضطراری آبی موجود در ایران، بی‌تردید می‌تواند عواقب و پس‌لرزه‌هایی را در زمینه ارتباط با همسایگان ایران در پی داشته باشد، به‌ویژه از آن جهت که کل منطقه خاورمیانه گرفتار نوعی خلأ آبی گسترده و نزاع بر سر حیات است. 
همچنین از یاد نباید برد که طی سال‌های اخیر ایران شاهد تنش‌هایی با همسایگان خود بوده است. هدف در این زمینه باید غلبه بر بحران آب در ایران از طریق دیپلماسی باشد آن هم نه تنها از خلال تامین حق‌آبه، بلکه تثبیت روابط منطقه‌ای و جلوگیری از تبدیل شدن آب به منبع اصلی تنش (Water Conflict). فعال‌سازی توافق‌نامه‌ها و کنوانسیون‌های موجود در زمینه دیپلماسی آبی یکی از مهم‌ترین مسائل در این زمینه است. بسیاری از منابع آبی ایران (مانند هیرمند با افغانستان، ارس با آذربایجان و اروند ) توسط معاهدات دوجانبه قدیمی یا کنوانسیون‌های بین‌المللی اداره می‌شوند. ایران باید اجرای دقیق و کامل توافق‌نامه‌های موجود (مانند معاهده هیرمند با افغانستان) را با جدیت پیگیری کند. ایجاد مراکز مشترک پایش و مدیریت داده‌های آب و اقلیم با کشورهای همسایه (به‌ویژه در حوزه آب‌های زیرزمینی و رودخانه‌های مرزی) برای شفاف‌سازی و جلوگیری از سوءتفاهم‌ها از دیگر محورهای حیاتی برای برون‌رفت از وضعیت فعلی است. 
پیشنهاد طرح‌های مشترک برای افزایش راندمان آبیاری در کشورهای همسایه به جای تمرکز صرف بر حق‌آبه‌ها نکته دیگری است که باید بر آن تاکید کرد. همچنین باید بر این نکته تاکید کرد که مقوله اقلیم و محیط زیست جز با اقدام هماهنگ و فراگیر محقق نمی‌شود. موج‌های همیشگی گردوغبار که مناطق جنوبی ایران را درمی‌نوردد و منشأ آن از عراق یا عربستان بوده، خود نشان می‌دهد رویکرد مبتنی بر «اول...» (مانند اول آمریکای ترامپ) دست آخر هیچ نتیجه‌ای در پی نداشته و ویرانی در یک اقلیم دست‌آخر عوارض جبران‌ناپذیر برای دیگر اقلیم‌ها را به دنبال دارد. 
تلاش برای ایجاد یک سازمان مدیریت حوضه آبریز مشترک منطقه‌ای با کشورهای همسایه یکی از اقداماتی است که باید در حوزه دیپلماسی آبی صورت گیرد تا از بروز بحران‌های آتی که بی‌تردید از وضعیت فعلی دشوارتر نیز خواهند بود، جلوگیری شود. (کمیسیون رودخانه مکونگ که در سال 1995 میان تایلند، کامبوج، لائوس و ویتنام برای مدیریت و توسعه پایدار رودخانه مکونگ منعقد شد، نمونه‌ای موفق از حکمرانی مشترک منابع آبی فرامرزی است.)


نظرات شما