بازار آریا - ایبنا: محمد شیریجیان، معاون سیاستگذاری پولی بانک مرکزی در میزگرد تخصصی «خلق پول، تورم و سود بانکی» به موضوع هدایت اعتبارات به سمت فعالیتهای تولیدی اشاره کرد. همچنین در این جلسه چگونگی ترکیب شکلگیری تورم اقتصاد ایران بررسی شد.
بر اساس نظریات اقتصادی، عوامل شکلگیری تورم شامل عوامل طرف تقاضا، عوامل فشار هزینه یا طرف عرضه، تورم ذاتی (درونساخته یا انتظاری) و تورم ساختاری است. در سالهای اخیر آنچه رخ داده ترکیبی از همه عوامل ایجاد تورم بوده است. برای داشتن تحلیلی درست از تورم در اقتصاد ایران باید به روند متغیرهای کلان اقتصادی توجه کرد.
در بلندمدت همحرکتی میان متغیرهای اسمی و تورم مشاهده میشود. به گفته او، در اقتصاد ایران میانگین 44 ساله رشد نقدینگی 25.8درصد، رشد نرخ ارز 24.5 درصد و نرخ تورم 22.9 درصد بوده است و این اعداد نشان میدهد که در بلندمدت این متغیرها همحرکتی دارند. از دهه 90 به بعد، نرخ ارز بهعنوان لنگر اسمی انتظارات تورمی عمل کرده و به دلیل رابطه نزدیکتر میان نرخ ارز و تورم در کوتاهمدت، این همحرکتی پررنگتر بوده است. در مقابل، اثر نرخ رشد نقدینگی با یک لگ زمانی ظاهر شده است. افزایش نرخ ارز در کوتاهمدت به رشد تورم منجر شده و همزمان افزایش تورم و نرخ ارز نیز با یک لگ زمانی بر رشد نقدینگی اثر گذاشتهاند و چرخهای تورمی شکل گرفته است.
معاون بانک مرکزی در ادامه اشاره کرد که رشد اقتصادی همواره روند مشخصی داشته است؛ میانگین 44ساله آن 3.1 درصد، میانگین 20 ساله 2.7 درصد و میانگین 7 ساله 2.5 درصد بوده است. با وجود افزایش نرخ رشد نقدینگی، روند رشد اقتصادی حتی کاهشی بوده است. این آمارها نشان میدهد که رشد بالای نقدینگی به سمت فعالیتهای مولد حرکت نکرده و بیشتر صرف هزینههای جاری و فعالیتهای نامولد شده است.
همچنین از دهه 60 به بعد نرخ ارز تاثیر چندانی بر تورم نداشته، اما از اواسط دهه 80 و اوایل دهه 90 همحرکتی نرخ تورم و نرخ ارز بیشتر شد. به عبارتی در دهه 90 نرخ ارز به شدت به لنگر انتظارات تورمی تبدیل شد و هر تغییری در نرخ ارز بلافاصله در تورم و انتظارات تورمی منعکس میشد. در این دوره رشد نقدینگی بسیار بالاتر از نرخ تورم و نرخ ارز بود. درآمدهای نفتی موجب کنترل تورم شد و تورم پایین بیشتر ناشی از تورم منفی کالاهای وارداتی بود. اما از اواسط دهه 90، رشد بالای نقدینگی اثر خود را بر اقتصاد گذاشت.
شوکهای منفی سیاسی و انتظارات تورمی
در شرایطی که شوکهای منفی سیاسی رخ میدهد و انتظارات تورمی، نرخ ارز و هزینههای تولید افزایش پیدا میکند، فشار تقاضای نقدینگی شکل میگیرد و اگر این نقدینگی از اضافه برداشت بانکها تامین شود، چرخه تورمی تداوم مییابد. به همین دلیل سیاستهای مساعدتی بانک مرکزی در چنین شرایطی اگر از مسیر اضافه برداشت بانکها و استقراض دولت باشد، اقتصاد را وارد چرخه تورمی میکند؛ بنابراین بانک مرکزی باید سیاست خود را از رویکرد مساعدتی به سمت رویکرد مقابلهای تغییر دهد. شیریجیان گفت: در این شرایط باید با اتخاذ یک سیاست هدایت اعتبار منابع را به سمت تولید منتقل کنیم و همزمان کنترل نقدینگی را انجام دهیم.
ابزارهای هدایت اعتبار منابع بانکی را به صورت حداکثری به سمت فعالیتهای تولیدی منتقل میکند و برای چنین شرایطی کارآمد است.او در ادامه با اشاره به استفاده از ابزار نرخ بهره گفت: در دنیا از دهه 80 میلادی به بعد نرخ بهره ابزار پرکاربردی برای سیاستهای پولی بود و بسیاری از کشورها از این سیاست استفاده میکردند. این ابزار به دلیل اینکه سیگنالدهی بهتری داشت و فعالان اقتصادی سریعتر و بهتر از آن اثر میگرفتند، به ابزار موثری برای سیاستگذاری پولی تبدیل شده بود.
شیریجیان افزود: مهمترین کانال انتقال سیاستهای پولی، بانکها و موسسات اعتباری هستند و اگر آنها از ثبات مالی برخوردار نباشند، ممکن است ابزار نرخ بهره به شکل ارتجاعی عمل کند و نتایج عکس داشته باشد. به همین علت نمیتوان خیلی از ابزار نرخ بهره استفاده کرد. به گفته او، در حال حاضر بسیاری از بانکها و موسسات اعتباری با مشکل مواجه هستند. بخشی از ترازنامه بانکها، داراییهای منجمد است و بسیاری از تعهدات آنها عندالمطالبه است و باید به سپردهگذاران ایفا شود، اما از سمت درآمدی، بخشی از درآمدها صوری است و سمت راست ترازنامه آنها به شکل تعهدی و صوری رشد میکند. در چنین شرایطی افزایش نرخ بهره میتواند هزینههای بانکها را افزایش دهد و به آنها ضربه وارد کند.