PVC ؛ مازاد عرضه و خطرات ژئوپلیتیک
بازی کالای همهفن حریف
اقتصاد ايران
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد- فاطمه بابالو : بازارهای جهانی PVC داستانی آشنا از مازاد عرضه و خطرات ژئوپلیتیک بیشتر را بیان میکنند؛ چیزی که میتواند چهرهای متفاوت از رقابت اقتصادی در جهان با محوریت چین را ترسیم کند؛ ولی پیچیدگیهای بسیاری را در ذات خود نهفته دارد، تا جایی که میتوان گفت نهتنها بر روند تجارت جهانی این کالا یا کشورهای قدرتمند اقتصادی اثرگذار است، بلکه تهدیدی برای کشورهای در حال توسعه نیز محسوب میشود. این یعنی بازی PVC یا محصولات پتروشیمی مشابه، گام به گام به سمت رقابت پرتنش ژئوپلیتیک در جهان منتهی خواهد شد؛ اگرچه تاکنون تبعات آن را مشاهده نکردهایم. مهم نیست که کدام پتروشیمی یا پلیمر را بررسی کنید؛ داستان مشابه است. برای نشان دادن این نکته، امروز به بازار پلیوینیلکلراید (PVC) میپردازیم.
چیزی که در مورد PVC و بسیاری از محصولات دیگر مشابه است، رشد عظیم تاثیر چین بر تقاضای جهانی از سال 1992 است. این سال تور جنوبی دنگشیائوپینگ و نشاندهنده یک گام بزرگ در آزادسازی اقتصادی بود. با رشد اقتصادی چین، عمدتا به لطف رشد صادرات آن، تقاضای پتروشیمیها نیز افزایش یافت و شکاف بین مصرف چین و مصرف منطقه بسیار پرجمعیتتر کشورهای در حال توسعه چین سابق را افزایش داد. سپس پذیرش چین در سازمان تجارت جهانی در سال 2001 و حذف تعرفهها و سهمیههایی که صادرات چین به غرب را محدود کرده بود، پیش آمد.
این امر چین را قادر ساخت تا از آنچه در آن مرحله هنوز جمعیت جوان و سرمایهگذاری عمده دولتی و خصوصی در تولید متمرکز بر صادرات بود، حداکثر بهره را ببرد. البته،PVC به دلیل کاربرد نهایی و مصرف در لولههای آبوفاضلاب، قاب پنجرهها و...، محصول مهمی است. اگرچه کاربردهای دیگری در سیم و کابل، کیسههای خون بیمارستانی، وسایل الکترونیکی و اتومبیل دارد. از اینرو، بسته محرک اقتصادی 586میلیارد دلاری چین در سالهای 2008 تا 2009 (که عمدتا به بخش مسکن و زیرساختها اختصاص یافت) به نظر میرسد تاثیر بیشتری بر تقاضای PVC این کشور نسبت به برخی محصولات دیگر داشته است. این بسته، پاسخی به بحران مالی جهانی، از نظر اندازه با محرکهایی قابل مقایسه بود که بعدا توسط ایالاتمتحده اعلام شد. اما در آن زمان، اقتصاد چین تنها یکسوم اندازه اقتصاد ایالاتمتحده بود. تا نقطه عطف اورگراند در سپتامبر 2021، سرمایهگذاری چین در مسکن و زیرساختها با سرعت ادامه یافت.
به نظر میرسد که محرکها اهمیت تقاضای PVC چین را بهعنوان محرک تقاضای جهانی این کالا افزایش داده است: بین سالهای 1992 و 2008، سهم چین از تقاضای جهانی به طور متوسط 17درصد در سال بود. از سال 2009 تا 2024، پایگاه داده عرضه و تقاضا ICIS انتظار دارد سهم چین به 40درصد برسد. رشد تقاضای چین بین سالهای 1992 تا 2023 به طور متوسط 10درصد در سال بوده است. اما پیشبینی میشود رشد در سالهای 2024 تا 2030 به 3درصد در سال کاهش یابد که مجددا با کاهش پیشبینیشده در رشد تقاضا برای سایر محصولات مطابقت دارد. به نظر میرسد حباب املاک چین، شاید برای همیشه، تمام شده است. جمعیت این کشور بهسرعت در حال پیر شدن است که نشاندهنده چالشهایی برای رقابت صادرات و رشد مصرف داخلی است. گفته میشود که هزینههای زیرساختی در بسیاری از استانها به نقطه اشباع رسیده است. برخی از تحلیلها نشان میدهد که بسیاری از پلها، جادهها و فرودگاههایی که باید ساخته شوند، بهویژه در استانهای پرجمعیتتر چین ساخته شدهاند. بهعلاوه بدهیهای چین نیز وجود دارد. برخی برآورد کردهاند که بدهی چین بیش از 250درصد تولید ناخالص داخلی است که بالاتر از ایالاتمتحده است. رویترز مینویسد، بدهی این کشور از ژاپن، بدهکارترین اقتصاد پیشرو جهان، پایینتر است، اما برخی کارشناسان میگویند نگرانی به این دلیل است که بدهی چین با سرعتی افزایش یافته است که معمولا به رکود مالی و رکود اقتصادی منجر میشود. توانایی چین برای خرجکردن پول در زیرساختها میتواند به دلیل وضعیت بدهی این کشور محدود شود.
یک داستان آشنای دیگر؛ رکورد مازاد عرضه PVC جهانی
بین سالهای 1992 (آغاز آنچه به عنوان ابرچرخه پتروشیمیها مینامند) و 2023، ظرفیت جهانی بیش از تقاضا توسط ICIS به طور متوسط 8میلیون تن در سال تخمین زده شد که شامل افزایش شدید از سال 2022 به بعد (سال پایان ابرچرخه پتروشیمیها) بود.
مانند بسیاری از محصولات دیگر، ICIS افزایش بزرگی در ظرفیت جهانی PVC از تقاضا را در سالهای 2024 تا 2030 پیشبینی میکند. در این دوره انتظار میرود ظرفیت بیش از تقاضا به طور متوسط 15میلیون تن در سال باشد.
پیشبینی میشود که این امر به کاهش نرخهای عملیاتی جهانی منجر شود. در سالهای 1992 تا 2023، نرخهای عملیاتی به طور متوسط 80درصد در سال بود که پیشبینی میشود بین سالهای 2024 تا 2030 به 75درصد کاهش یابد. به موازات دیگر محصولات، خودکفایی چین در PVC به نقطهای رسیده که از واردکننده خالص به صادرکننده خالص تبدیل شده است. واردات خالص PVC چین در سال 2001 به اوج خود رسید، تا سال 2008 کاهش یافت و سپس با شروع برنامه بزرگ محرک اقتصادی بهبود یافت.
اما واردات خالص در مرحله بعد کاهش یافت و قبل از اینکه تا سال 2021 به پایینترین سطح خود برسد، کاهش نشان داد. از آن سال به بعد، نوسان بزرگی برای صادرات خالص قابلتوجه وجود داشت. اهمیت این موضوع مشهود است. در سالهای 1992 تا 2023، چین حدود 24درصد از کل واردات خالص PVC جهانی را در میان کشورها و مناطقی که بیشتر از صادراتشان وارد کردهاند، به خود اختصاص داده است. به عبارت دیگر، کل بازار خالص واردات جهانی به طور ناگهانی 24درصد کوچکتر شده است و همانطور که گفته شد، چین نیز در حال حاضر یک صادرکننده خالص اصلی است. در اینجا چند آمار مهم وجود دارد که باید در نظر بگیرید: در سالهای 1992 تا 2020، قبل از اینکه چین به سمت صادرات خالص حرکت کند، سهم آن از افزایش ظرفیت جهانی به طور متوسط 21درصد در سال بود. در سالهای 2021 تا 2027، پیشبینی میشود که این میزان به 78درصد افزایش یابد.
ژئوپلیتیک، بازسازی مجدد و رقابت در صادرات PVC
تنشهای تجاری بین چین و غرب از زمانی آغاز شد که مایک پنس، معاون رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده، در اکتبر 2018 سخنرانی مهمی انجام داد و در آن گفت: «حزب کمونیست چین، از زرادخانهای از سیاستهای مغایر با تجارت آزاد و منصفانه استفاده کرده است؛ از جمله تعرفهها، سهمیهبندیها، دستکاری ارز، انتقال اجباری فناوری، سرقت مالکیت معنوی و یارانههای صنعتی که مانند آبنبات به سرمایهگذاری خارجی داده میشود.» یکی از معدود مواردی که به نظر میرسد جمهوریخواهان و دموکراتها بر سر آن توافق دارند، این رویکرد در قبال چین است؛ حتی اگر تاکتیکها برای دستیابی به اهداف مشابه متفاوت باشد. از زمان روی کار آمدن بایدن، شاهد افزایش تدابیر تجاری علیه چین بودهایم و فشار قویتری از طریق قانون کاهش تورم نیز وجود دارد. فایننشالتایمز در مقالهای نوشت: «ظاهرا اکراه چین برای ایجاد تعادل در اقتصاد خود (به سوی مصرف داخلی بیشتر) یکی از چالشهای بزرگ پیشروی سیستمهای مالی جهانی است که تهدیدی برای بدتر شدن روابط تجاری و دیپلماتیک پکن نهتنها با کشورهای غربی بلکه با کشورهای در حال توسعه است.»
با توجه به تحلیلی از مایکل پتیس، استاد اقتصاد دانشگاه پکن، تمرکز چین بر صادرات به عنوان ابزاری برای حفظ رشد تولید ناخالص داخلی 4 تا 5درصد در سال با این چالشها مواجه است: اگر چین نرخهای رشد فعلی و در عین حال سهم بالای سرمایهگذاری و تولید از تولید ناخالص داخلی خود را حفظ کند، سهم این کشور از سرمایهگذاری و تولید جهانی بسیار سریعتر از سهمش از تولید ناخالص داخلی جهانی خواهد بود. حتی بدون تنشها و سیاستهای ژئوپلیتیک امروزی در ایالاتمتحده، هند و اتحادیه اروپا برای تقویت سرمایهگذاری و تولید داخلی، این امر هنوز بسیار بعید است. پتیس افزود: در سناریویی که چین همچنان بر رشد سرمایهگذاری تمرکز میکند، بقیه جهان باید با کاهش سهم سرمایهگذاری از تولید ناخالص داخلی خود تقریبا یکدرصد کامل به 19درصد تولید ناخالص داخلی، یعنی بسیار کمتر از نیمی از سطح چین، موافقت کنند.
آیا این میتواند به صورت محافظت بیشتر در PVC جهانی ترجمه شود؟ این سناریویی است که ارزش بررسی دارد.
سه سناریو برای میانگین سالانه صادرات خالص PVC چین در سالهای 2024 تا 2030 قابل به تصویر کشیدن است که براساس همان رشد تقاضا با فرض 3درصد است، اما نرخهای عملیاتی متفاوت را فاکتور میگیریم. مورد پایه ICIS نرخهای عملیاتی را 71درصد فرض میکند که موجب صادرات خالص حدود 900هزار تن در سال میشود. نرخ عملیاتی را 5واحددرصد به 76درصد افزایش دهید تا خالص صادرات سالانه 2.4میلیون تن شود؛ افزایش نادر عملیاتی تا 5واحددرصد دیگر و افزایش صادرات خالص به 4.1میلیون تن در سال. اکنون بیایید توجه خود را به ایالاتمتحده و افزایش شدید صادرات خالص واقعی آن از سال 2006 معطوف کنیم. ایالاتمتحده بهطور کامل بر صادرات خالص PVC جهانی در سالهای 1992 تا 2023 – 85درصد از کل جهانی، تسلط داشت. افزایش بزرگ در صادرات ایالاتمتحده از سال 2006 به بعد اتفاق افتاد؛ زیرا انقلاب شیل گاز به اتیلن و برق ارزان منتهی شد (در بالادست در این صنعت، برق مهمترین ماده اولیه است). کاهش موقت صادرات ایالاتمتحده در سال 2021 به دلیل یخزدگی زمستانی تگزاس که سبب قطع عمده برق شد، رخ داد. اما در سال گذشته، صادرات خالص به 2.6میلیون تن بازگشت؛ نزدیک به بالاترین رکورد در سال 2010.
برای تکمیل، اجازه دهید به سه سناریو برای صادرات خالص PVC ایالاتمتحده در سالهای 2024 تا 2030 نگاه کنیم. در اینجا، دامنه بالقوه نتایج را محدودتر از چین میدانند. مورد پایه ICIS - با فاکتورگیری رشد تقاضای محلی 3.1درصد در سالهای 2024 تا 2030 و نرخ عملیاتی 84درصد، صادرات خالص را به طور متوسط 3.1میلیون تن در سال فرض میکند. اما اگر رشد تقاضا به 6درصد در سال افزایش یابد چه؟ قانون کاهش تورم چنان رونق بزرگی به تولیدات ایالاتمتحده میدهد که شاید رشد به این سطح برسد. نرخهای عملیاتی را به 89درصد افزایش دهید و متوسط صادرات خالص سالانه به 3.4میلیون تن در سال خواهد رسید. در سناریوی سوم، بیایید دوباره نرخ عملیاتی 89درصد و رشد تقاضا را در مورد پایه ICIS، 3.1درصد فرض کنیم؛ صادرات خالص 3.6میلیون تن در سال خواهد بود.
نتیجهگیری: اهمیت تحلیل تصویر بزرگ
اقتصاد چین جزر و مدی بود که همه کشتیها را بلند کرد. تقریبا هر سال، رشد آن شگفتانگیز میشود و موفقیت را در هر منطقه از جهان تضمین میکند. نباید نگران افزایشهای بزرگ در خودکفایی چین در زنجیرههای ارزش مانند PVC، پلیاتیلن (PE) و پلیپروپیلن (PP) باشیم.
اکنون همهچیز تغییر کرده است و تحلیل تصویری بزرگ از مشکلات اقتصادی چین و چشمانداز ژئوپلیتیک آن بسیار مهم است. این نوع تحلیل اگر مهمتر از مطالعه اقتصاد هزینه به ازای هر تن نباشد، به همان اندازه مهم شده است.
--> اخبار مرتبط چین؛ شریک تجاری شماره یک جهان دفاع چین از جهانی شدن اقتصاد مرگ چین نزدیک است/ پایان معجزه اقتصادی اژدها سفر بدون ویزا به این کشور تمدید شد+ جزییات هم صدایی پکن و تهران برای تغییر توازن قدرت در خاورمیانه
-
پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۳:۳۷
-
۱۸ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1155475/